چکیده:
ملاصدرا در مسئله علم الهی مدعی گره گشایی و نوآوری است . از طـرف دیگـر، او در ایـن مسئله نسبت به سایر مسائل فلسفیاش به التقاط بیشتری متهم شده است . در پـژوهش حاضـر، به نحو مسئله محور، کوشش شده تا نشان داده شود که وی در تبیـین "علـم الهـی" از چهـار اصل روش شناختی که خاص فلسفه وی است ، بهره برده است : ١. رویکرد میان رشته ای در اسـتفاده تلفیقـی و منسـجم از سـه منبـع معرفتـی عرفـان ، قـرآن و برهان ؛ ٢. استفاده از آیات و روایات و کشف و شهود در مقدمات برهان و مقام داوری و نه صرفا در مقام گردآوری؛ ٣. ارائه نظریات خود بر اساس سه رویکرد مبنای مشهور قوم ، وحدت تشکیکی وجود و وحدت شخصی وجود با رویکردی تعلیمی و در ساختاری تشکیکی؛ ٤. استفاده روشمند و کثرت گرایانه از آراء اندیشمندان سلف . نتیجه این پژوهش ، اثبات پایبندی عملی ملاصدرا به اصول روش شـناختی فـوق بـه صـورت مسئله محور در مسئله علم الهی است .
خلاصه ماشینی:
"قائل ناشناس رویکرد عدم تخطئۀ کامل یک نظریه و توجه به جنبه هـای قابـل قبـول و تـلاش در جهـت اصـلاح یک نظریه را میتوان دراین فصل نیز مشاهده نمود وی می نویسد: رأی آن کس که متأخر است و گفته : علم او به ذات خودش ، عین ذاتش است و علـم او بـه موجودات ممکن ، عبارت است از وجود عقل اول - با صوری که قائم بدانند- این فرار است از مفاسدی که آنان را از قول به اینکه علم او تعالی به موجودات ، صورت های فراوانی اسـت که قائم به ذات او تعالی میباشد، لازم می آید و ایـن اگرچـه تصـحیحش نـزد آن کـس کـه گامی استوار در حکمت متعالیه دارد امکان پذیر است ولی بنابر قواعد مشـهور آنـان درسـت نیست (همان ، ص ٢٤٧) .
یافته های تحقیق ملاصدرا با بهره گیری از روش فلسفی خاص خود (که چهار ویژگی دارد)، از هر سه منبع معرفتی عرفان ، قرآن و برهـان بـه صـورت هدفمنـد و در یـک ایسـتار و همچنـین در دو مقـام گـردآوری و داوری استفاده کرده که نگارنـدگان در پـژوهش حاضـر نحـوة اسـتفادة کثـرت گرایانـۀ وی را بـه صـورت مسـئله محـور در قالـب مسـئلۀ «علـم الهـی بـه ماسـوا » بـه رشـتۀ تحریـر درآورده انـد، استفادة وی از منابع معرفتی مذکور در مسئلۀ علم الهـی بـه گونـه ای اسـت کـه از آیـات قـرآن در مقام استشهاد و مؤید استفاده کرده ، ولیکن نظر عارفان را مبنای یکی از تقریرات خود قـرار داده و سعی در برهانی نمودن آراء ایشان کرده است وی علت اصلی برهانی نمودن آراء عارفان را تعلیم و آموزش و از بین بردن نواقص آن عنوان کرده و در نهایت برای فهـم نظـر خـود در مسـئلۀ علـم الهی نیاز به تزکیه و صفای باطن را شرط دانسته است ."