چکیده:
در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻗﺼــﺪ دارم ﻧﻘﺪﻫﺎﯾﯽ را ﮐﻪ دﯾﻮﯾﺪﺳــﻮن ﺑﺮ ﭘﺎﯾﮥ ﻧﻈﺮﯾﮥ ﻋﻠّﯽ ﻣﻌﻨﺎ ﺑﺮ آﻣﻮزة ﻗﯿﺎسﻧﺎﭘﺬﯾﺮی ﮐﻮﻫﻦ وارد ﮐﺮده ﺑﺮر ﺳﯽ و ﮐﻮ ﺷﺶﻫﺎی ﯾﮑﯽ از ﻣﻔ ﺴﺮان ﮐﻮﻫﻦ، ﻫﺎوارد ﺳﺎﻧﮑﯽ را در ﭘﺎ ﺳﺦ ﺑﻪ اﻧﺘﻘﺎدﻫﺎی او ﺑﻪ ﺑﺤﺚ ﺑﮕﺬارم. در ﺑﺨﺶ ﻧﺨﺴﺖ، ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻮﺗﺎه ﺑﺮ ﻧﻈﺮﯾﮥ ﻗﯿﺎسﻧﺎﭘﺬﯾﺮی ﮐﻮﻫﻦ در ﺳﺎﺧﺘﺎر اﻧﻘﻼبﻫﺎی ﻋﻠﻤﯽ ﺧﻮاﻫﻢ اﻧﺪاﺧﺖ و ﺟﺮح و ﺗﻌﺪﯾﻞ ﻫﺎﯾﯽ را ﮐﻪ وی در ﺿـــﻤﯿﻤﮥ ﻫﻤﺎن ﮐﺘﺎب و ﻧﯿﺰ در آﺛﺎر ﺑﻌﺪی ﺧﻮد در ﺧﺼﻮص اﯾﻦ ﻧﻈﺮﯾﮥ ﺟﺬاب، و در ﻋﯿﻦ ﺣﺎل ﻣﻨﺎﻗﺸﻪﺑﺮاﻧﮕﯿﺰ، ﺑﻪ ﻋﻤﻞ آورده ﻣﺮور ﺧﻮاﻫﻢ ﮐﺮد. در ﺑﺨﺶ دوم،ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﻢ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ دﯾﻮﯾﺪﺳﻮن از رﻫﮕﺬر ﻧﻘﺪ اﯾﺪة »ﺷﺎﮐﻠﮥ ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ«، ﻟﻮازم ﻣﻌﻨﺎﺷﻨﺎﺳﺎﻧﮥ اﯾﻦ ﻧﻈﺮﯾﻪ و ﻧﺴﺒﯽﮔﺮاﯾﯽ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻪ از آن را ﺑﻪ ﻧﻘﺪ ﻣﯽﮐﺸﺪ و ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ اﺗﺨﺎذ روﯾﮑﺮد »ﺗﻔﺴﯿﺮ ﺑﻨﯿﺎدی«، ﭼﻨﺎن ﻧﻈﺮﯾﻪای از اﺳـﺎس ﺑﯽﻣﻌﻨﺎ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. در ﺑﺨﺶ ﺳـﻮم، ﭘﺎﺳـﺦ ﮐﻮﻫﻦ ﺑﻪ دﯾﻮﯾﺪﺳـﻮن را ﺑﻪ ﻃﻮر ﮔﺬرا ﻣﻄﺮح ﻣﯽﮐﻨﻢ و ﺳﭙﺲ ﻧ ﺸﺎن ﻣﯽدﻫﻢ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻫﺎوارد ﺳﺎﻧﮑﯽ »واﺑ ﺴﺘﮕﯽ ﺗﻔ ﺴﯿﺮ ﺑﻪ ﺗﺮﺟﻤﻪ« را ﻓﺮض ﭘﻨﻬﺎن ﻧﻘﺪﻫﺎی دﯾﻮﯾﺪﺳــﻮن ﺑﻪ ﺷــﻤﺎر ﻣﯽآورد و ﺑﺎ ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶ ﮐﺸــﯿﺪن آن راه را ﺑﺮای دﻓﺎع از آﻣﻮزة ﻗﯿﺎسﻧﺎﭘﺬﯾﺮی ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽﮐﻨﺪ. در ﭘﺎﯾﺎن، ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺧﻮاﻫﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﻨﺎر ﮔﺬا ﺷﺘﻦ آن ﻓﺮض، ﻣﯽﺗﻮان آ ﺷﺘﯽای ﻣﯿﺎن آﻣﻮزة »ﺗﻔﺴﯿﺮ ﺑﻨﯿﺎدی« و آﻣﻮزة »ﻗﯿﺎسﻧﺎﭘﺬﯾﺮی« ﺑﺮﻗﺮار ﮐﺮد.
خلاصه ماشینی:
به نقل از ديويدسون، همان: ١٩٠ 251 Knowledge نقد ديويدسون بر نظريۀ قياسناپذيري کوهن مرتضي نوري ســازماندهي شــود، که تعابيرِ متفاوتي براي آن به کار ميرود از قبيلِ جهان، کيهان، طبيعت ، تجربۀ ح سي، شاهدِ تجربي و غيره؛ و ٣) ناکامي در ترجمه پذيريِ متقابلِ دو زبان يا ناکامي در چفت شدنِ آنها با يک ديگر.
از اين رو، پرســشِ اصــليِ نظريۀ تفســير اين خواهد بود که چه چيزي به ما امکان ميدهد تا پيش از هرگونه شناخت ن سبت به زبانِ يک سخن گو به معناي گفته هاي او پي ببريم ؟ چه شــاهدي ميتواند پيش از هرگونه تفســير به مددِ تفســير بيايد؟ از آنجا که ما هنگامِ مواجهه با هم زبانانِ خود از شناخت هاي قبليمان ن سبت به معانيِ جمله ها و کلمه ها اســتفاده ميکنيم ، ديويدســون براي رســيدن به نظريه اي بنيادي در بابِ تفســير، که هيچ گونه شـــناختِ قبلي از معانيِ زبان را در کار دخيل نکند، به تقليد از رهيافتِ «ترجمۀ ١.
من در بخش نخســتِ اين قســمت ، به طورِ خلاصــه انتقادِ کوهن را مطرح ميکنم و سپس ن شان ميدهم که چگونه هاوارد سانکي، يکي از مف سرانِ به نامِ او، با استفاده از همين ايدة ناوابستگيِ تفسير به ترجمه به همان دقتي که ديويدسون استدلالهاي هوادارانِ نظريۀ شاکله هاي مفهومي و قياسناپذيري را به نقد کشيد، استدلالِ ديويدسون را يک به يک واکاوي و رد ميکند.