چکیده:
درﯾﺪا ﺑﺎ ﺑﺎزآﻓﺮﯾﻨﯽ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﻓﯿﻠﺴﻮﻓﺎن، ﻣﺘﻮن ﺧﻮد آﻧﻬﺎ را در ﺳﺎﺣﺘﯽ ﺳﺎﺧﺘﺎرزداﯾﺎﻧﻪ ﺑﺴﻂ و ﮔﺴﺘﺮش ﻣﯽدﻫﺪ. در ﮐﺘﺎب »اﺷــﺒﺎح ﻣﺎرﮐﺲ« وی ﺑﺎ ﺑﻪ ﮐﺎرﮔﯿﺮی ﻣﻔﻬﻮم ﺷــﺒﺢ، ﺑﻪ اراﺋﻪ ﺧﻮاﻧﺸــﯽ ﺗﺎزه از اﻧﺪﯾﺸــﮥ ﻣﺎرﮐﺲ و ﻣﺎرﮐﺴــﯿﺴــﻢ ﻣﯽﭘﺮدازد. ﺻــﺮف ﻧﻈﺮ از ﺗﻔﺴــﯿﺮ ﻣﺎرﮐﺲ ﺗﻮﺳــﻂ درﯾﺪا، ﺧﻮد ﻣﻔﻬﻮم ﺷــﺒﺢ و وﺟﻮه آن اﻫﻤﯿﺖ ا ﺳﺎ ﺳﯽ ﭘﯿﺪا ﻣﯽﮐﻨﺪ. اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻣﯽﺧﻮاﻫﺪ ﻧ ﺸﺎن دﻫﺪ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺷﺒﺢ ﺷﻨﺎ ﺳﯽ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻫ ﺴﺘﯽ ﺷﻨﺎ ﺳﯽ ﻣﺘﻌﺎرف و ﻣﺘﺎﻓﯿﺰﯾﮏ ﺣﻀﻮر ﻗﺮار ﻣﯽﮔﯿﺮد. ﺷﺒﺢ ﺑﺎ ﮔﺴﺘﺮش ﻗﻠﻤﺮو واﻗﻌﯿﺖ و زﻣﺎن، ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻣﺘﺎﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ﺻﻠﺐ از آﻧﻬﺎ را ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶ ﻣﯽﮐ ﺸﺪ. ﺷﺒﺢﺑﻮدﮔﯽ واﻗﻌﯿﺖ، ا ﺷﺎره ﺑﻪ اﯾﻦ اﻣﺮ دارد ﮐﻪ واﻗﻌﯿﺖ اﻣﺮی از ﭘﯿﺶ ﻣﺘﻌﯿﻦ و واﻗﻊ ﺷﺪه ﻧﯿ ﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ آن ﻫﻤﻮاره در ﺣﺎل ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪن ا ﺳﺖ. ﺷﺒﺢﺑﻮدﮔﯽ زﻣﺎن ﻧﯿﺰ ﺳﯿﺮ ﺧﻄﯽ ﮔﺬ ﺷﺘﻪ ﺣﺎل ــــ آﯾﻨﺪه را ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺶ ﻣﯽﮔﯿﺮد. اﯾﻦﻫﺎ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﻣﺘﺎﻓﯿﺰﯾﮑﯽ از زﻣﺎن ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻊ ﺗﺤﻘﻖ ﺷﺒﺢﺑﻮدﮔﯽ زﻣﺎن ﻣﯽﺷــﻮﻧﺪ. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﯾﻦﻫﺎ، ﻇﻬﻮر ﺳــﯿﺎﺳــﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺷــﺒﺢﺑﻮدﮔﯽ ﻧﯿﺰ، ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺗﺎزهای از ﮐﻨﺶ و ﻣ ﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﺳﯿﺎ ﺳﯽ اراﺋﻪ ﻣﯽدﻫﺪ. ﮐﻨﺶ و ﻣ ﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﺳﯿﺎ ﺳﯽ ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ، ﺑﻪ آﯾﻨﺪه و اﻓﻘﯽ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰی ﺷﺪه ﻣﻌﻄﻮف ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﻠﮑﻪ ﮐﻨﺶ و ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺷﺒﺢوار، ﻫﻤﻮاره در ﺣﺎل اﻧﺠﺎم و ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻦ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ.
خلاصه ماشینی:
شبح در مقابل انتولوژي در «اشباح مارکس » دريدا مهدي خبازي کناري تاريخ دريافت : ١٣٩٣/١١/١٢ تاريخ پذيرش: ١٣٩٤/٠٣/٢٠ چکيده دريدا با بازآفريني مفاهيم فيلسوفان، متون خود آنها را در ساحتي ساختارزدايانه بسط و گسترش ميدهد.
شبح بودگي واقعيت ، ا شاره به اين امر دارد که واقعيت امري از پيش متعين و واقع شده ني ست بلکه آن همواره در حال ساخته شدن ا ست .
com ٨٤ شناخت 84 Specter against Ontology in “Specters of Marx’s” Derrida Mehdi Khabbazi Kenari مقدمه دريدا بر آن بود در آثار گوناگون خود از آغاز، دو مسئله را به طور همزمان پيگيري کند.
1. Derrida 1994: 20-21 ٨٦ شناخت 86 Specter against Ontology in “Specters of Marx’s” Derrida Mehdi Khabbazi Kenari مانيفست کمونيست ١ يکي از متوني که دريدا به وجود لفظ شـبح در آن اشـاره ميکند، مانيفسـت مارکس و انگلس است .
Spirit ٨٨ شناخت 88 Specter against Ontology in “Specters of Marx’s” Derrida Mehdi Khabbazi Kenari يک طرف، وجه غيرجسماني جسم و از طرف ديگر، وجه جسماني روح است .
Derrida 1994: 34 Knowledge 89 شبح در مقتبل انتولوژي در«اشياح مارکس » دريدا ٨٩ مهدي خبازي کناري آن نه نفس ، نه جسم و نه روح است .
١ دريدا براي و ضوح ساحت شبح بودگي واقعيت و هستي مدام به مفهوم زمان رجوع ميکند.
Lucy 2004: 115 Knowledge 95 شبح در مقتبل انتولوژي در«اشياح مارکس » دريدا ٩٥ مهدي خبازي کناري يک امري کنار گذاشــته شــوند، شــبح گونه در قامتي ديگر باز ميگردد.