خلاصه ماشینی:
"الان فقط میخواهیم که وظایف او را با شرایط شخصیتیاش سر هم کنیم،ببینیم تا چه اندازه(اگر متن را خودمان نمیتوانیم ویرایش کنیم)نیاز داریم به فردی که این کار را برای ما انجام دهد.
حالا با این تعبیر،آیا ویراستاری میتواند به صورت فردی انجام گیرد؟یعنی اگر قرار باشد جنبههای روانشناختی و جامعهشناختی را در نظر بگیریم تا بدانیم که با چه قشری طرف هستیم و این قشر چه روحیه و خلقی دارد،درکش چیست؟چه آواهایی را به کار میگیرد و قواعد نحویاش چگونه است...
سؤالی این جا مطرح است:آیا او میتواند همه بچهها را در نظر بگیرد؟او باید روراست باشد و بگوید که:«من برای بچههایی مینویسم که پدر و مادرهای کتابخوان دارند.
تا کودکی که مخاطب کتاب است،به خلاقیت برسد و یا کتابی مینویسد که فقط آدمهایش کوچک هستند؟قانون دوم:اگر من نمیتوانم وجود ویراستار را تحمل کنم،آیا خودم به آن قوانین تسلط دارم که مخاطب متن من،به سکته خوانشی نرسد؟ هجری:خانم شریفی!در مورد این نکتهای که آقای صفوی،مطرح کردند که نویسنده خودش باید ویراستار باشد(به عنوان ایده آلترین راه حل)،نظر شما چیست؟ شریفی:اجازه بدهید من جواب سؤال قبلی شما را بدهم.
در زیر ساخت معنایی صحبتهایشان،به این مسئله اشاره شده است که ما اگر خودمان کودک باشیم،میتوانیم تمام این قواعد را در کنار یکدیگر به کار ببریم و هیچ نیازی نیست که اینها را از هم جدا کنیم.
در مورد این بحث که ویراستار تا چه اندازه حق دارد تا اندیشه نویسنده را عوض کند،باید بگویم که متن اول به ناشر میرسد،ویراستار ارشد آن جا تشخیص میدهد که قابل چاپ است یا نه."