چکیده:
تمدن نوین اسلامی یا احیای تمدنی نوین زیر چتر دیانت اسلامی، ذهن دسته بزرگی از دغدغه مندان و متفکران جهان اسلام را، به ویژه در چند دهه اخیر به خود معطوف داشته است، واقعیت آن است که تمدن نوین و موثری در پرتو آموزه های اسلامی و در جهان اسلام رو به گسترش است. اینکه چنین تمدنی با چه رویکردها و شالوده هایی صورت می پذیرد از پرسش های بنیادین است، چنان که شکوفایی پیشین آن از همین منظر قابل کاوش و الگوبرداری است. به زعم این نوشتار، تمدن نوین اسلامی، بر پایه چند اصل بنیادین در حال بازآفرینی خویش است: 1_ هدفمندی هستی در پرتو خدامحوری یکتاپرستی؛ 2_ اصل برابری همگان در پیشگاه خداوند و امکان برتری اکتسابی با پایبندی به ارزش های متعالی؛ 3_ اصل ساخت دنیا در راستای آخرت (ایجاد تعادل میان دنیا و آخرت، و مستمر دیدن حیات انسانی)؛ ۴_ اصل تحقق امت اسلامی است که اساسا دیانت اسلامی موجودیت خود را با آن می نمایاند؛ ۵_ اصل جهان وطنی اسلام و نیز باور به اعتلای اسلام؛ ۶_ اصل علم مداری و معرفت جویی. این اصول و رویکردها، از یک سو به معنابخشی حیات (بعد حقیقی و متنی= نرم افزاری) می انجامد و آدمی را از بحران معنویت می رهاند و از دیگر سو زندگی همراه با آسایشی را (بعد ابزاری= سخت افزاری) فراهم می سازد.
The new Islamic civilization or the revival of a new civilization under the auspice of Islamic religiosity has preoccupied many of those concerned with Islamic problems and the thinkers of the Islamic world، especially in the past several centuries. The truth is that a new and influential civilization is developing in light of the Islamic doctrines in the Islamic world. The fundamental question is that in what approaches and on what foundations such a civilization is taking place; as its previous flourishing is also likely to be explored and emulated from this same perspective. In the writer’s opinion، the new Islamic civilization is being recreated on the basis of several fundamental principles: 1. Principle of the purposefulness of existence in light of theocentricism and Monotheism; 2. Principle of the equality of all people before God and the possibility of acquired superiority through abiding by transcendental values; 3. Principle of building the world in line with the Hereafter (creating balance between the world and the Hereafter and seeing the human life as continuous); 4. Principle of the actualization of Islamic community، by which the Islamic religiosity basically represent its entity; 5. Principle of Islamic cosmopolitanism and belief in sublime Islam; 6. Principle of science-orientedness and knowledge-seeking. These principles and approaches would on one hand lead to giving meaning to life (the real and textual dimension = software) and freeing mankind from spiritual crisis، and on the other، would provide a convenient life (instrumental dimension = hardware).
خلاصه ماشینی:
به زعم این نوشتار، تمدن نوین اسلامی، بر پایه چند اصل بنیادین در حال بازآفرینی خویش است: 1_ هدفمندی هستی در پرتو خدامحوری یکتاپرستی؛ 2_ اصل برابری همگان در پیشگاه خداوند و امکان برتری اکتسابی با پایبندی به ارزشهای متعالی؛ 3_ اصل ساخت دنیا در راستای آخرت (ایجاد تعادل میان دنیا و آخرت، و مستمر دیدن حیات انسانی)؛ ۴_ اصل تحقق امت اسلامی است که اساسا دیانت اسلامی موجودیت خود را با آن مینمایاند؛ ۵_ اصل جهان وطنی اسلام و نیز باور به اعتلای اسلام؛ ۶_ اصل علممداری و معرفتجویی.
بیگمان آنان که در اینباره سخن به میان آوردهاند، در نگاهی تاریخی به گذشته تمدن اسلامی و پیشرفتهایی که تجربه شده بود، تواناییسنجی کرده و بر آن بودند که اسلام و مسلمانان، چنانکه در گذشته توانستند تمدنی بزرگ بیافرینند، امروزه نیز میتوانند چنین کنند، اما برای رسیدن به آن چه باید کرد؟ برخی با نگاهی آسیبشناسانه به فرایند تمدن اسلامی، به ارائه نظریهها و پیشنهادهایی روی کردند که برآیند آنها احیای تمدن اسلامی یا ایجاد تمدن نوین اسلامی است، هر چند اطراف و جوانب آن به درستی روشن نیست.
هنری لوکاس در تعریف تمدن آورده: پدیدهای است بههمتنیده که همه رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی هنر و ادبیات را شامل می شود، اما آنچه در این نوشتار از تمدن اسلامی مد نظر است، عبارت است از: «نوع خاصی از زندگی انسانی که تابع داشتهها و دستاوردهای (نرمافزاری=معنوی و سختافزاری= مادی و جسمانی) معطوف به نیازهای جامعه مسلمانی (نیازهای آرامشی و آسایشی) در پرتو آموزههای اسلامی، در طول تاریخ شکل گرفته و ثبات یافته (نهادینه شده) است» و چون رنگ اسلامی دارد از دیگر تمدنها متمایز است.