چکیده:
ژل دلوز و برنو لاتور صیرورت و دگرگونی جهان را به مثابه امری استوار بر اتصالات ریزوماتیک و پیوندهای شبکه ای موجوداتی می فهمند که نامشان را ماشین های میل گر یا کنشگران می نهند.متعاقبا هستی شناسی ای که آنها از آن دفاع می کنند،هستی شناسی ای غیر ذات گرایانه و نسبت گرایانه است،و موجوداتی که با هم پیوند می یابند،آمیخته و متصل می گردند،نه قابل تقسیم بر حسب قلمروهای ناب و متضاد و متقابل یکدیگرند و نه نسبت ها و روابط غنی،بسگانه و پیچیده شان قابل فروکاست به یا قابل توضیح براساس مفهوم،ایده یا اصلی بنیادین تر و اولیه تر.
خلاصه ماشینی:
هیچ کدام از این دو فیلسوف به ذاتی صلب و سخت که با آن بتوان یک موجود را تعریف کرد و کل وجود وی را به آن فروکاست باور ندارند؛ هر آنچه هست اتصالات و پیوندهاست که هر دم در حال تغییر و پویش هستند و ماهیت یک موجود چیزی جز اتصالات یا شبکه ای که ایجاد کرده و مونتاژهایی که وارد آنها شده نیست .
این نوع معرفت شناسی جهان را یک کاسموس 1 1999 b Knowledge, No. 75/1 – autumn and winter 2016- 2017 Knowledge, No. 75/1 – autumn and winter 2016- 2017 Knowledge, No. 75/1 – autumn and winter 2016- 2017 در نظر میگیرد، ولی از دید دلوز و گتاری جهان دیگر نه آن کاسموس کهن ، بلکه یک خائوس است یا به تعبیر خود آن دو یک کائوسموسیس ١، همواره در حال شدن ، که همواره خود را از نو میسازد و باز ویران میکند و چیز دیگری به جایش میسازد.
شبکه مورد نظر لاتور شبیه شبکه های ساخته شده و ساختاریافته ای چون شبکه انتقال آب نیست ، شبکه ، همچون ریزوم که در جهات گوناگون پیش میرود و به ریزوم های دیگر متصل میشود، به تغییرات و تبدیل های مداوم ناشی از پیوند میان کنشگران اشاره دارد: 1 negotiation 2 translation 3 Latour, 1986 4 108-121 Knowledge, No. 75/1 – autumn and winter 2016- 2017 Knowledge, No. 75/1 – autumn and winter 2016- 2017 Knowledge, No. 75/1 – autumn and winter 2016- 2017 واژه شبکه همچون واژه ریزوم دلوز و گتاری، به وضوح به معنای یک سری از تبدیل ها- 1 ترجمه ها، انتقال ها-است که نمیتواند با هیچ یک از مفاهیم سنتی نظریه اجتماعی بیان شود .