چکیده:
چگونه می توان اوصاف بشری را بر موجودی یکسره متمایز یعنی خداوند بار کرد؟ شاید این پرسش، مهمترین پرسشی است که فیلسوفان دین در بحث کاربرد زبان در دین طرح کرده اند. استفاده از زبان بشری برای توصیف خداوند چگونه ممکن است؟
پاسخ سلبی به این پرسش، سر از تعطیل معرفت الهی در می آورد و پاسخ ایجابی، به تشبیه و انسان وار پنداشتن خداوند منتهی می شود. در مقام حل مسئله، فیلسوفان راه حل های متعدد و متکثری طرح کرده اند. بعضی مانند توماس آکویینی قائل به تشابه و بعضی مانند پل تیلیش قائل به نمادگرایی شده اند، بعضی اساسا زبان دین را غیرشناختاری و بعضی دیگر بی معنا تلقی کرده اند. از این میان، آلستون نظرگاهی یکسره متمایز عرضه کرده است. بنابر نظر او می توان از زبان بشری برای توصیف خداوند استفاده کرد، چنین زبانی علاوه بر این که معنادار است به نحو حقیقی نیز به کار می رود. آلستون در توضیح مقصود خود، به نظریه کارکردگرایی متوسل می شود. براساس این نظریه، می توان ویژگی های امکانی و جسمانی مفاهیم و اوصاف متعارف انسانی را کنار نهاده و هسته اصلی معنا را براساس کارکرد مشترک این اوصاف در خدا و انسان، به خدا نیز نسبت داد و از این رو، به نحو معنادار و حقیقی درباره خدا سخن گفت.
خلاصه ماشینی:
"Knowledge, No چگونه گزاره های دینی افادة معنای حقیقی می کنند؟ (بررسی نظرگاه آلستون ) محمدعلی عبداللهی * 1 ** فاطمه بخشی 2 تاریخ دریافت : ١٣٩٠/٦/١٥ تاریخ پذیرش : ١٣٩٠/٧/١٠ چکیده چگونه می توان اوصاف بشری را بر موجودی یکسره متمایز یعنی خداونـد بـار کرد؟ شاید این پرسش ، مهمترین پرسشـی اسـت کـه فیلسـوفان دیـن در بحـث کاربرد زبان در دین طرح کرده اند.
Analogical doctrine به لحاظ هستی شناختی ، نخست این پرسش طرح می شود کـه آیـا اساسـا معـانی ، هویت وجودی دارند؟ اگر چنین است ، وجود آنها چه نوع وجودی است ؛ آیـا از سـنخ وجود مادی است یا مجرد ؟ آیا ظرف تحقق آن درون نفس انسان است یا خارج از آن ؟ به تعبیر دیگر، آیا معنا خارجی است یا ذهنی ؟ اما به لحـاظ معرفـت شـناختی ، پرسـش اساسی اینست که چگونه معنا برای ما معین مـی شـود و چـه ملاحظـاتی بـرای تعیـین 10 معنای یک عبارت ، به کار می روند؟ ٢-١- نظریه های رایج درباب معنا آلستون نظریه های رایج و سنتی درباب معنا را به سه دسته تقسیم می کند، که بـه دلیـل مجال اندک این نوشتار، صرفا نگاهی گذرا به آنها می افکنیم و توجه خـود را معطـوف به نظریة آلستون می نماییم .
نتیجه با دقت در تحلیل مسئلة « معناداری گزاره های دینی » از منظر ویلیام آلستون مـی تـوان گفت که نظریة او به ما کمک می کند تا قضایای مربوط به خدا را بـه گونـه ای تحلیـل کنیم که : اولا: ناظر به واقع و دارای ارزش صدق باشند ؛ ثانیا: کاربرد اوصاف متعارف بشری در مقام اسـناد بـر خـدای متعـالی نیـز بـه نحـو حقیقی باشد."