چکیده:
بسط نظریات بودریار، فیلسوف فرانسوی، در باب نقد اقتصاد سیاسی نشانه در اوایل دهه 1970 به این
نظریه انجامید که واقعیت به عنوان مقولهای منفک از نشانههای آن، در جهان اشباع شده از اطلاعات و
نامید. اشارة او به طور عمده، ترسیمی از « حاد واقعیت » سیطرة رسانه، از میان رفته است. او این وضعیت را دنیای هنر بود: از سورئالیسم، هنر پاپ، رمان نو تا اشکال رئالیسم مفرط و عکاسی . آراء او بر این نظریه
معطوف بود که با سیطرة ایماژها و نشانهها، امر واقع به طور جدی محو شده است و مرجع حقیقت دیگر
وجود خارجی ندارد. وانمودهها رونوشتی از واقعیت هستند و از این طریق، به شکل فزاینده ای مرز میان
وانموده و واقعیت را از بین میبرند. او دلالتهای ساختاری نشانهای را درنوردید و تا آنجا پیش رفت که
دلالت نشانه ها را با واقعیت بیمناسبت پنداشت و نشانه ها را وانموده ای ناب از خود دانست که در غیبت
منشاء نشانه میان خود مبادله میشوند. در این میان، نسلی از هنرمندان معروف به نئو-ژئو که در میان آنها
پیتر هالی، هنرمند، منتقد و نظریه پرداز آمریکایی، چهرهای شاخص محسوب می شود پ ا به عرصه هنر
معاصر گذاشتند. آثار هالی که به شیوة پست مدرنیسم آگاهانه خلق شده است، اغلب حوزه هایی وسیع از
رنگهایی است که با نوارهایی باریک به یکدیگر متصل شدهاند، و همانندیهایی با سنت انتزاع مدرنیستی
دارد؛ اما به شکلی آیرونیک این سنت مدرنیستی را به باد انتقاد می گیرد . هالی متاثر از اندیشه بودریار
مدلهایی حاد واقعی را به تصویر میکشد و با تفکر بازنمایی انتزاعی از نشانه ها به گونه ای بازپیکربندی
شده، در پی باز تولید هزلی و پارودیک وانموده ها است
خلاصه ماشینی:
نظام نشانه ای حاد واقعیت در اندیشه بودربار و تطبیق آثار پیتر هالی با آن مهدي حامدي فاطمه رضوي تاريخ دريافت :١٣٩٢/١٢/٢ تاريخ پذيرش :١٣٩٣/١/٢٠ چکيده بسط نظريات بودريار، فيلسوف فرانسوي، در باب نقدِ اقتصادِ سياسـيِ نشـانه در اوايـل دهـۀ١٩٧٠ بـه ايـن نظريه انجاميد که واقعيت به عنوان مقوله اي منفک از نشانه هاي آن، در جهـانِ اشـباع شـده از اطلاعـات و سيطرة رسانه ، از ميان رفته است .
٤ بودريار معتقد است هنر پاپ و نقاشـان فراواقـع گـرا ، بـه 5 عنوان مثال در آثار ترامپُ لوي ٦ راهي را مجسم ميسازند که در آن وانمودهها، نسخۀ عين به عين و رونوشتي از واقعيت اند و از اين طريق به شکل فزايندهاي مرز ميان وانموده و واقعيـت را از ميان ميبرند.
بديهي است که به گفتـۀ او قـدرت را نبايـد صرفاً به فردي مستبد يا طبقه اي خاص منسوب کرد، بلکه از اجتماع عوامل غير شخصـي، از جمله نهادها، هنجارها، مقررات، قوانين و گفتمانها، نشأت مـيگيـرد و سـاختاري دارد و بـا دانش پيوندي انکار ناپذير دارد٤ پيتر هالي به نقل از فردريک جيمسون اظهار ميکند که : «امروزه در تحليل فرهنگي، دو گرايش مجزا همچنان غالب است : از سويي تئوري وانمـوده که توسط بودريار بسط يافت ، و ديگري نظريات ميشل فوکو که فرهنـگ معاصـر را نـه بـه عنوان سطح پر تلألو خودمختاري نشـانه هـا مـيبينـد، بلکـه بـه مثابـۀ فضـايي کـه در آن تکنولوژيهاي مراقبت ، به هنجارسازي، و طبقه بندي، زندگي اجتمايي را به گونه اي فراگيـر، زير سلطۀ خود دارد.
The Hyper-realism of Simulation, in Art in Theory 1900-200, Edited by Charles Harrison and Paul Wood, 2002,Blackwell Publishing, 1984 a.
iyn Art in Theory 1900-200, Edited by Charles Harrison and Paul Wood, 2002, Blackwell Publishing, 1976.