خلاصه ماشینی:
عبور از يک فکر يا حذف آن فکر؟ نکتهاي که در شناخت جايگاه جريانهاي فکري بسيار حائز اهميت است، چگونگي برخورد يا تعامل با آنها از اين زاويه است که آيا آن جريانها، جريانهاي آيندهدارياند و يا بيآيندهاند و ملاک آيندهدار بودن يا بيآيندهبودن يک جريان فکري چيست و با هرکدام چگونه بايد برخورد کرد تا بر اساس جايگاه تاريخيشان با آنها برخورد کنيم؟ براي آنکه بحثمان کمي ملموس شود، نهضت آزادي را در پنجاه ساله اخير بررسي میکنیم که در ابتدا چگونه خود را به عنوان شاخه مذهبي جبهه ملي تعريف کرد، بدون آنکه از آرمانهاي دکتر مصدق که معتقد بود شاه بايد سلطنت کند نه حکومت، فاصله بگيرد، در حالي که انقلاب اسلامي به کمک روشي که امام داشتند از تفکر نهضت آزادي عبور کرد، به اين معنا که انقلاب اسلامي اهداف ديگري را مد نظر قرار داد و بر اساس آن اهداف، آقاي مهندس بازرگان را دعوت کرد تا مديريت دولت موقت را به عهده گيرد.
چنين کسي متوجه نيست جايگاه تاريخي افراد و افکارِ آنها در تحليل موقعيت آنها و در چگونگي عبور از آنها بسيار فرق ميکند، هرچند بهخوبی روشن است که رهبرانِ فکري جبهه اصلاحات نسبت به اهداف انقلاب از آن جهت که مقام معظم رهبري، انقلاب را جلو ميبرند، زاويه دارند.
انقلاب اسلامي و توانايي عبور از جريانهاي انحرافي با مثالي که در مورد شهيد محمد منتظري آوردم، بايد متوجه بود انقلاب اسلامي در شرايط تاريخي خود طوري است که نهتنها ميتواند از جريانهايي مثل نهضت آزادي عبور کند، بلکه از حرکاتی چون فتنه 88 هم که عزم براندازی نظام را داشت بهخوبی عبور کرد و میکند، چه رسد به حرکات کوری که در چند روز اوایل دیماه 96 خودنمایی کرد.