چکیده:
واحدهای خردتر شهرها (محله ها)، همچون ارگانیسمی زنده و پویا هستند که در بستر تغییر و تحولات بسیاری قرار می گیرند که این تغییرات باعث ایجاد ناپایداری در سطح محله ها می گردد؛ بدین منظور، شهرسازی نوین (رویکرد انسان گرا)، به عنوان رویکردی جدید در شهرسازی با در نظر گرفتن مسائل مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و ...، طیفی وسیع از برنامه ریزی و طراحی شهری را شامل می شود. با توجه به اهمیت رویکرد انسان گرا هدف این تحقیق سنجش شاخص های رویکرد انسان گرا در برنامه ریزی محلات نوبنیاد شهری (محله یاغچیان) جهت اخذ رهنمودهای لازم برای ارتقای کیفی و کالبدی محله در آینده می باشد. روش مطالعه در این تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی و ماهیت آن نظری ـ کاربردی می باشد. جامعه آماری آن، محله یاغچیان می باشد و روش جمع آوری اطلاعات نیز کتابخانه ای و میدانی است. در روش میدانی، اطلاعات مورد نیاز با ابزار پرسشنامه و مشاهده میدانی جمع آوری شده اند و تجزیه و تحلیل داده ها به دو صورت کمی و کیفی و با استفاده از نرم افزارهای GIS ، SPSS صورت گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که از منظر شاخص های اجتماعی (مانند تعلق و حس انسجام اجتماعی) و فضاهای همگانی (احساس امنیت و استفاده از عناصر بیولوژیکی)، با ارزش آزمون تی 14/56 و 12/43 و ارزش رتبه ای فریدمن 11/37 و 9/14 مطلوب؛ از نظر شاخص های منظر شهری و دسترسی با ارزش آزمون تی 11/07 و 8/94 و ارزش رتبه ای فریدمن 7/78 و 6/82 نسبتا مطلوب؛ و از نظر شاخص های کالبدی و کاربری زمین (مانند اختلاط کاربری در سطح و ارتفاع) با ارزش آزمون تی 6/63 و ارزش رتبه ای فریدمن 4/73 در وضعیت متوسط بر اساس رویکرد شهرسازی انسان گرا قرار دارد.
Smaller units of towns (neighborhoods) are like vibrant organisms that are in the background of many changes. It is evident that these changes create instability in the neighborhoods. For this purpose, new urban development (human-oriented approach), as a new approach in urban planning, taking into account issues of economic, social, environmental, etc., include a wide range of planning and urban design. Given the importance of a human-oriented approach, the purpose of this study is to assess indicators in planning the new urban neighborhoods (neighborhoods of yaghchian) to obtain the necessary guidelines to improve the quality and physical neighborhood in the future. Method of study in this research is descriptive-analytical and its nature is theoretical-functional. The statistical population of the research is Yaghchian neighborhood and method of data collection is library-based and survey. In the survey, the required information was collected using questionnaire and field observation and analysis of data has been conducted using both quantitative and qualitative methods and GIS and SPSS software. The results indicate that in terms of social indicators (such as a sense of belonging and social cohesion) and public spaces (safety feeling and using biological elements), with t-test value of 14.56 and 12.43 and desirable Friedman rank value of 11.37 and 9.14, in terms of urban landscape and accessing with the t-test value of 11.07 and 8.94 and value rank Friedman of 7.78 and 6.82 relatively favorable, and in terms of physical and land use (such as user-level mixing and height) with 6.63 t-test value and value rank Friedman of 4.73 are in average condition based on human-oriented urban development approach.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اهمیت رویکرد انسانگرا هدف این تحقیق سنجش شاخصهای رویکرد انسانگرا در برنامهریزی محلات نوبنیاد شهری (محلۀ یاغچیان) جهت اخذ رهنمودهای لازم برای ارتقای کیفی و کالبدی محله در آینده میباشد.
یافتههای تحقیق حاکی از آن است که از منظر شاخصهای اجتماعی (مانند تعلق و حس انسجام اجتماعی) و فضاهای همگانی (احساس امنیت و استفاده از عناصر بیولوژیکی)، با ارزش آزمون تی 56/14 و 43/12 و ارزش رتبهای فریدمن 37/11 و 14/9 مطلوب؛ از نظر شاخصهای منظر شهری و دسترسی با ارزش آزمون تی 07/11 و 94/8 و ارزش رتبهای فریدمن 78/7 و 82/6 نسبتا مطلوب؛ و از نظر شاخصهای کالبدی و کاربری زمین (مانند اختلاط کاربری در سطح و ارتفاع) با ارزش آزمون تی 63/6 و ارزش رتبهای فریدمن 73/4 در وضعیت متوسط بر اساس رویکرد شهرسازی انسانگرا قرار دارد.
در سالهای اخیر تحقیقات متنوعی در مورد شهرسازی انسانگرا صورت گرفته است که دو کتاب مشهور تیبالدز شهرسازی شهروندگرا (1387) و شهرهای انسان محور: بهبود محیط شهری در شهرهای بزرگ و کوچک (1388) از مهمترین آنها میباشد؛ همچنین، به این منظور، مطالعات مختلفی در کشورمان انجام گرفته که میتوان به موارد زیر اشاره کرد: کرمانی و همکاران (1392) در مقالهای به برنامهریزی محلۀ پایدار با بهرهگیری از رویکرد نوشهرگرایی پرداختهاند.
- Appleyard به تصویر صفحه مراجعه شودشکل 1- عوامل مؤثر در برنامهریزی فضاهای شهری انسانگرا دادهها و روششناسی روش تحقیق در این مطالعه، توصیفی- تحلیلی و از نظر ماهیت کاربردی– نظری میباشد؛ همچنین، روش گردآوری اطلاعات، کتابخانهای و میدانی بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز با استفاده از نرمافزارهای GIS (روش بافر) و SPSS (آزمون تی و فریدمن) صورت گرفته است.