خلاصه ماشینی:
"در مقدمه اشاره گردید که حکومت از دیدگاه اسالم برخاسته از موضع طبقاتی و سلطهگری فردی یا گروهی نبوده بلکه تبلور آماری سیاسی ملتی هم کیش و همفکر بوده است که در قالب همکاری تعاون و مشارکت در تعیین نوع حکومت شکل گرفته در ادامه تعاون را در معنای عام همکاری و مشارکت مردم در حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی تعریف نموده و سپس با این نگرش به نقش تعاون در بهبود سازمان و مدیریت و شخصیت افراد و همچنین نظام ارزشیابی و طبقهبندی پرداختیم.
در بحث مدریت ذکر گردید که مدیر در چارچوب وظایف و مسؤولیتهای خود دارای محدودیتهایی میباشد و مدیر خوب چه ویژگیهایی دارد و هدف تعاون در ایجاد مدیریت مشارکتی و کنار زدن شیوه منسوخ شده ماکیاولیسم است و چنانچه همکاری و مشارکت در سطوح مختلف سازمانی وجود داشته باشد کارکنان با انگیزههای بیشتری مدیر را در یاری رساندن به اهداف سازمانی همراهی میکنند که خود باعث رضایتمندی و بهرهوری و کارآئی بیشتر خواهد گردید.
مضافا بر اینکه توزیع درآمد فقط به عده معدودی اختصاص نخواهد یافت و کلیه کارکنان که بخشی از جامعه هستند از درآمدهای عادلانهتری برخوردار خواهند شد و درپیاین مطلب به منظور تحقق شایسته سالاری و دوری از خودمحوری و استفاده بهتر از ظرفیتهای قانونی ضمن برشمردن برخی از نقاط ضعف طرح ارزشیابی و طبقهبندی کارکنان از آن به عنوان عامل نارسا در تعیین ارزش فردی نام بردیم و بنابر آنچه که ذکر گردید وجود مشارکت و تعاون را در زمینههای مورد بحث یک عامل مهم در تغییر نگرش و بهبود سازمان و مدیریت و نظام اداری ضروری دانستیم."