چکیده:
در سال 1376 جامعۀ ایران شاهد فصل تازهای از زندگی و حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود بود. موج اصلاحطلبی و لزوم تقویت جامعۀ مدنی بهصورت گستردهای به گفتمانی مبدل شد که تأثیراتش را برای سالیان بعد از خود نیز گذاشت. این گفتمان در افکار عمومی، رسانههای چاپی و دیجیتالی، محافل گوناگون، پاتوقها و مراکز دانشگاهی گسترش یافت و دامنۀ آن زندگی روزمره را نیز در برگرفت. گسترش چنین گفتمانی شرایط و فضایی را ایجاد کرد که میتوانیم ادعا کنیم حاصل آن رشد و توسعۀ حوزۀ عمومی در فاصلۀ سالهای 1376 تا 1384 است. مؤلفههای متعددی در تحقق چنین شرایط و فضایی مؤثر بودند که از آن جمله میتوان به تحولات اقتصادی و اجتماعی دورۀ سازندگی، ویژگیهای دولت تجددخواه و اصلاحطلب هفتم و از همه مهمتر ورود طبقۀ متوسط جدید به عرصۀ عمومی و سیاسی جامعه اشاره کرد. با طرح اندیشهها و خواستههای طبقۀ متوسط بحث آزادی و حقوق مدنی" برساخت" شد و بر سایر شعارهای ارائهشده از بعد از انقلاب غلبه یافت و اساس همۀ این بحثها بر لزوم توسعۀ حوزۀ عمومی برای ارتقای مشارکتهای مردم در ادارۀ جامعه بود. تأثیرگذاری طبقۀ متوسط جدید اگرچه با واسطۀ برخی دیگر از شرایط است، در این دورۀ تاریخی و با بهرهگیری از دادههای بهدستآمده از روند رشد و توسعۀ طبقۀ متوسط و نقش کارگزاران و نخبگان این طبقه در توسعۀ مصادیق حوزۀ عمومی، نشان از تأثیر مثبت در این فرایند دارد.
In 1376 Iran witnessed a new chapter of life and social life، the political and economic. Wave necessary initiatives to strengthen civil society discourse became widely that also had its effects for years after. This discourse in print media and digital various circles، hangouts and university centers spread and range of daily life spared either. Groups such discourse agreement creates an atmosphere that we can claim that resulted in the growth and development of the public sphere is between 1376 to 1384.pointed society.involved.
خلاصه ماشینی:
مؤلفه های متعددی در تحقق چنین شرایط و فضایی مؤثر بودند که از آن جمله میتوان به تحولات اقتصادی و اجتماعی دورة سازندگی، ویژگیهای دولت تجددخواه و اصلاح طلب هفتم و از همه مهم تر ورود طبقۀ متوسط جدید به عرصۀ عمومی و سیاسی جامعه اشاره کرد.
با طرح اندیشه ها و خواسته های طبقۀ متوسط بحث آزادی و حقوق مدنی" برساخت " شد و بر سایر شعارهای ارائه شده از بعد از انقلاب غلبه یافت و اساس همۀ این بحث ها بر لزوم توسعۀ حوزة عمومی برای ارتقای مشارکت های مردم در ادارة جامعه بود.
مبانی نظری و سوابق تجربی تبیین جامعه شناختی تأثیر مؤلفۀ طبقۀ متوسط جدید بر رشد و توسعۀ حوزة عمومی در ایران (دورة ١٣٨٤_١٣٧٦(، نیازمند یک چارچوب نظری است که بتوان پاسخ و روایتی برای سؤال تحقیق ارائه کرد.
اما این رابطه الزاما رابطه ای خطی بین شکل گیری طبقۀ متوسط و حوزة عمومی و در نتیجه رابطه ای مقدمی و متأخری نیست ؛ به خصوص با اضافه شدن شرایط تجربی اجتماعی در برخی جوامع از جمله ایران که برای مثال از آن با عنوان جامعۀ پرشکاف ، چندپاره ، ناهمگون ، کثیرالمله ، موزاییکی و شبکه ای نام برده میشود، موضوع پیچیدگیهای خاص خود را خواهد داشت .
بنابراین در این زمینه خواستۀ جامعۀ مدنی به عنوان خواستۀ اول طبقۀ متوسط جدید به بسیج جمعی حول خواسته های طبقۀ متوسط شهری منتهی شد؛ خواسته هایی که علاوه بر درخواست آزادی بیشتر برای انتقاد در حوزة عمومی به درخواست برای آزادی در انتخاب سبک های زندگی نیز طرح میشد.