چکیده:
در باب حقیقت و گوهر دینداری شیوههای مختلفی اتخاذ شده است. برخی، صرف دل پاک را- هرچند بدون عمل نیک- برای دیندارشدن انسان کافی دانستهاند. برخی تکیه افراطی بر عقل انسانی کرده، گوهر وجود انسان را در تعقل او دانستهاند و عدهای با تاکید بر راه دل و تزکیه آن، عقل و ادراک را کمتر بها دادهاند. برخی نیز تجربه دینی افراد را گوهر دینداری دانستهاند. این نوشتار با نگاهی به این نظریات با تاکید بر اسلامشناسی استاد مطهری درنهایت «توحید» را به عنوان گوهر همه اعتقادات معرفی میکند، تا جایی که حتی دو مرحله بعدی که اخلاق و احکام هستند نیز وامدار این اعتقاد کلیدی و اساسی خواهند بود. در اندیشه اسلام ریشه همه ملکات و فضایل اخلاقی، خداخواهی و موحدبودن است و فقه و رفتار فقهی، سلوک در راهی است که خداوند متعال به ما نشان داده است و هدف از آن، بنده محض خداشدن است.
There are various ideas on the essence of religiousness. Some believe having a mere pure heart – even without having good practice - is enough for being religious. Some immoderately emphasize on human's reason and say the essence of human's existence is his rationality and some others stress on inner methods and the refinement of soul and have given less value to reason and understanding. Some others believe religious experience is the essence of religiousness. Viewing these theories and emphasizing on professor Motahhari's perception of Islam، monotheism is introduced as the essence of all [Islam's] beliefs in this article; even the two next steps – which are ethics and religious commands – are greatly connected with this main belief. The origin of all moral habits and virtues is being monotheistic; and jurisprudence and its practice is a path that God has shown us which its purpose is to become a mere servant of God.
خلاصه ماشینی:
"شهید مطهری در مورد این آیه میفرماید: «اگر گفته شود که مراد از اسلام، خصوص دین ما نیست، بلکه منظور، تسلیمشدن است، پاسخ این است که البته اسلام، همان تسلیم است و دین اسلام، همان دین تسلیم [است]؛ ولی حقیقت تسلیم در هر زمانی، شکلی داشته و در این زمان، شکل آن، همان دین گرانمایهای است که به دست حضرت خاتمالانبیاء 9 ظهور یافته است و قهرا کلمه اسلام بر آن منطبق میگردد و بس» (مطهری، 1390، ج1، ص277) و اگر مراد از گوهر و صدف، دینداری و تدین باشد، میتوان آن را به معنای اصول و فروع دین قبول نمود که گوهر دینداری، معرفت مبدأ و معاد و شناخت صفات الهی و بعث باشد که انسان به اصول مزبور ایمان آورد و با نیت خالص عمل کند.
نهال اعتقادات را باید با عبادات و نماز و سایر فروع دین، آبیاری کرد تا تقویت شود و اصول اعتقادی قوی، باعث بروز مظاهر و فروعات در سطح قویتر خواهد بود و همه ادیان، گوهر واحدی دارند که در زمانهای مختلف جلوههای مختلفی از آن ظهور کرده است و با آمدن آیه اکمال دین در روز غدیر، مرحله اعتلایافته آن، ظهور نموده است و آنچه عوض میشود، فروع دین است و نه اصول و فروع دین تحت شرایط خاصی و با ضوابط خود شرع و در پرتو اصول دستور شارع، قابل نسخ است؛ مانند صید ماهی در روز شنبه برای یهود که در دین اسلام نسخ شد، والا گوهر تمام این ادیان، یکی است و خدای عالم و دانا و پرورشدهنده حقیقت واحد وجود انسان دو نوع دستور نمیدهد و تنها دستور، دستور اسلام است که «هر کس غیر از اسلام، آیینی را بپذیرد از او پذیرفته نخواهد شد» (آل عمران: 85)."