چکیده:
الگوی رشد پساکینزی استفاده از عوامل تولید را معلول تولید دانسته و تقاضا را عامل اصلی تعیین کنندهی رشد اقتصادی میداند. در این راستا، تیروال (1979) با ارائهی الگویی نشان داد رشد تقاضا به وسیله کسری تراز پرداختها مهار شده و در نتیجه دستیابی به نرخ رشد اقتصادی بالاتر را محدود می کند. در الگوی مذکور که به قانون تیروال و "الگوی رشد محدود شده با تراز پرداختها" شهرت یافته است، با استفاده از کشش درآمدی واردات و صادرات حداکثر نرخ رشد اقتصادی سازگار با تعادل تراز پرداختها محاسبه میشود. چالش پایین بودن رشد اقتصادی در ایران، شناسایی موانع تحقق نرخهای رشد هدف را به یکی از مناقشه-آمیزترین مباحث اقتصادی مبدل کرده است. بر این اساس، پژوهش حاضر با اتکا به قانون تیروال در پی پاسخ به این پرسش است که آیا تراز پرداختها مانعی برای تحقق نرخهای رشد هدف در برنامههای توسعه برای اقتصاد ایران تلقی میشود یا خیر؟ بدین منظور، نخست همجمعی بلندمدت توابع تقاضای واردات و صادرات با استفاده از الگوی خودبازگشتی با وقفههای توزیعی (ARDL) به اثبات رسید. سپس، نظر به اهمیت کششهای توابع مذکور در نتایج تحقیق و بهمنظور در نظر گرفتن ناپایداری ساختاری بر ضرایب الگو، از رهیافت تغییر پارامتر در طول زمان (TVP) و روش فیلتر کالمن برای تخمین کششها استفاده شد. نهایتاً، اعتبار قانون تیروال طی بازهی زمانی 1392 - 1363 با توجه به نتایج حاصل از بهکارگیری آزمون والد تأیید نشد. از اینرو، میتوان ادعا نمود تقاضای کل از مجرای تراز پرداختها محدودیتی برای رشد اقتصادی ایران ایجاد نکرده است. کشش درآمدی کم برای وادرات، ترکیب واردات، محدودیتهای وضع شده بر آن، و وابسته بودن تجارت خارجی به درآمدهای نفتی مهمترین دلایل نتیجهی مذکور هستند.