چکیده:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه دشواری در نظم بخشی هیجان و باورهای فراشناختی با تفکر ارجاعی در دانش آموزان پسر دوره متوسطه بود.
روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه ی دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 96-1395 تشکیل می دادند که مشغول به تحصیل بودند. برای انتخاب نمونه از میان جامعه آماری، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، نمونه ای به حجم 353 نفر انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی تفکر ارجاعی اهرینگ و همکاران، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر و پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز، کارترایت-هاوتون استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که تفکر ارجاعی با مولفه های عدم پذیرش پاسخ هیجانی، دشواری های رفتار هدفمند، دشواری کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی، فقدان شفافیت هیجانی و نمره کل دشواری در نظم بخشی هیجان رابطه مثبت و معناداری دارد و با دستیابی محدود به هیجان رابطه ای مشاهده نشد. همچنین تفکر ارجاعی با باور مثبت درباره نگرانی، باور منفی درباره کنترل ناپذیری، اطمینان شناختی و خودآگاهی شناختی رابطه مثبت و معناداری دارد و با نیاز به کنترل خود رابطه ای وجود ندارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد که دشواری های نظم بخشی هیجان و مولفه های عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، دشواری های کنترل تکانه، دشواری های دست زدن به رفتارهای هدفمند و باورهای فراشناختی و مولفه خودآگاهی شناختی به طور مثبت و معناداری، می توانند تفکر ارجاعی دانش آموزان را پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مولفه های دشواری در نظم بخشی هیجان و باورهای فراشناختی بخش قابل توجهی از تفکر ارجاعی دانش آموزان را تبیین می کنند.
Objective: The purpose of the present study is to investigate the relationship between difficulties in emotional regulation and metacognitive beliefs with repetitive negative thinking in high school students.
Method: The method of study was correlational. The statistical population present study comprised of all grade high school boy students of Tabriz in 2016-2017 academic years that were studying. A choice sample of the population، using cluster random sampling method، a sample of 353 subjects was chosen. For data collection، theEhring perseverative thinking questionnaire، Gratz and Roemer Difficulties in Emotion Regulation Scale and Wells & Cartwright-Hatton Meta-Cognitive Questionnairewere used. Data were analyzed by using Pearson’s correlation coefficient and multiple regression analysis.
Results: The results showed that exist significant positive relationship between repetitive negative thinking with components of non-acceptance of emotional responses، emotional، difficulties engaging in goal-directed behavior، impulse control difficulties، lack of emotional awareness، lack of emotional clarity and total score difficulties in emotional regulation and no relationship was observed between repetitive negative thinking limited Access to Emotion Regulation Strategies. Also exist significant positive relationship between repetitive negative thinking with positive beliefs about worry، negative beliefs about uncontrollability، cognitive confidence and cognitive self-consciousness and there is no relationship between repetitive negative thinking with need for control. Also regression analysis revealed that the difficulties in emotional regulation، components of nonacceptance of emotional responses، impulse control difficulties، difficulties engaging in goal-directed behavior، metacognitive beliefs and component cognitive self-consciousness could positively and significantly predict the repetitive negative thinking in students.
Conclusion: The results show that component of difficulty in emotional regulation and metacognitive beliefs considerable part of repetitive negative thinking could explain in students.
خلاصه ماشینی:
رابطه دشواري در نظم بخشي هيجاني و باورهاي فراشناختي با تفکر ارجاعي در دانش آموزان پسر دوره متوسطه Relationship Between Difficulties in Emotional Regulation and Metacognitive Beliefs with Repetitive Negative Thinking in High School Students جعفر بهادري خسروشاهي ١* و رامين حبيبي کليبر٢ دريافت مقاله : ١٣٩٥/٠٨/٢٨ پذيرش مقاله : ١٣٩٦/٠٣/٢٩ چکيده هدف : هدف پژوهش حاضر بررسي رابطه دشواري در نظم بخشي هيجان و باورهاي فراشناختي با تفکر ارجاعي در دانش آموزان پسر دوره متوسطه بود.
همچنين نتايج تحليل رگرسيون آشکار کرد که دشواريهاي نظم بخشي هيجان و مؤلفه هاي عدم پذيرش پاسخ هاي هيجاني، دشواريهاي کنترل تکانه ، دشواريهاي دست زدن به رفتارهاي هدفمند و باورهاي فراشناختي و مؤلفه خودآگاهي شناختي به طور مثبت و معناداري، ميتوانند تفکر ارجاعي دانش آموزان را پيش بيني کنند.
McEvoy, Watson, Watkins & Nathan 6.
Benoit, Gillbert, Volle & Burgess 7.
همچنين طبق مدل نظم بخشي هيجاني، دانش آموزان داراي مشکلات هيجاني به دليل بينظمي هيجاني هنگام مواجهه با استرس ، هيجان منفي زيادي را تجربه ميکنند و باورهاي فراشناختي آن ها نيز تحت تأثير همين بينظم بودن هيجان ها قرار ميگيرد و براي رهايي از اين احساس هاي ناخوشايند، به نشخوار فکري ، نگراني و افکار تکرارشونده منفي روي ميآورند.
همچنين به نظر ميرسد رابطه همزمان متغيرهاي موجود در پژوهش حاضر در ايران مورد بررسي قرار نگرفته است ؛ لذا اين پژوهش در پي دستيابي به اين سؤال است که چه رابطه اي بين دشواري در نظم بخشي هيجان و باورهاي فراشناختي با تفکر ارجاعي در دانش آموزان پسر دوره متوسطه وجود دارد؟ ٢.