خلاصه ماشینی:
"در گذشتههای دور،مهمترین عامل تولید،زمین بود،اما از آنجا که امکان گسترش زمین محدود است، لذا به تدریج فناوری،قدرت تولید را در سطح قابل توجهی افزایش داد و در این فرایند،سرمایههای انسانی اولویت را در میان عوامل مهم تولید از آن خود ساختند و سرعت فناوری را به سطحی رساندند که حوزه رقابت محیط ارتباطی و اطلاعاتی،مرزهای جغرافیای سیاسی را تحت تاثیر قرار داد.
کشورهای فراصنعتی این کاستی را از طریق ارتقای سطح فناوری و کاهش هزینههای نهایی به حداقل میرسانند و همبستگی بین نهاد خانواده و بنگاه اقتصادی را ارتقا میدهند،اما برعکس،در کشورهای درحال توسعه،این همبستگی با وضعیت بحرانی روبرو میباشد،زیرا هزینه اضافی واردات فناوری نیز ارزش اضافی تلاشهای اجتماعی را برای حفظ سطح زندگی و استفاده از امکانات بیشتر با مشکل روبرو ساخته است.
کشورهای صنعتی نیز امروزه این حرکت را با سرعت دنبال میکنند و توفیقهایی نیز بهدست آمده است،در حالیکه کشورهای درحال توسعه زمینههای ورود این نظامنامههای مهندسی را به اجتماع پذیرفتهاند،اما در عمل میزان موفیت آنان ناچیز است،بهطوریکه برخی از کارشناسان بنیانگذار این رشته مهندسی، عدم تمایل بنگاههای اقتصادی در بهکارگیری این مهارتها را جدی نگرفتهاند و الگوهای سنتی مدیریت اقتصادی را در اولویت قرار دادهاند.
نتیجهگیری مدیریت بنگاههای اقتصادی،میبایست در هر شرایطی،وضعیت فضای فعالیتهای سازمانی خود را نسبت به محیط تحت مطالعه داشته باشد و هزینههای تحقیقات،بازاریابی و شرکت در سمینارها و نمایشگاههای مرتبط را بهعنوان سرمایهگذاری در جهت ارتقای دانش اجتماعی و تحولات بنگاه و خروج از بحران تلقی کند و بهطور جدی موردنظر قرار دهد."