چکیده:
شهریارنامه یکی از متون پهلوانی پس از شاهنامه است و موضوع آن سرگذشت شهریار پسر برزو است که به حالت قهر، از خانواده خود دور میشود و به هندوستان میرود و در آنجا پس از نشان دادن هنرنماییهای خود، به ایران باز میگردد و با خانواده خود نبردهایی میکند که در نهایت، منجر به آشتی میشود. این منظومه در شمار بحث برانگیزترین منظومههای پهلوانی پس از شاهنامه است زیرا اختلافهای بسیاری درباره گوینده و زمان سرایش آن، میان پژوهشگران وجود دارد؛ دلیل اصلی این اختلاف نظرها، ناقص بودن نسخههای تاکنون شناخته شده این منظومه است و همین نکته سبب شده است برخی پژوهشگران شهریارنامه را به فرّخی سیستانی و برخی دیگر، آن را به عثمان مختاری نسبت دهند. شماری دیگر نیز گوینده این منظومه را هندی تبار و غیر ایرانی میدانند و دوره سرایش آن را به ادوار متاخّر میرسانند. در این مقاله نخست به بررسی مهمترین تفاوتهای چند دستنویس شناخته شده شهریارنامه میپردازیم سپس درباره دوره احتمالی سرایش آن و نیز تحریرهای گوناگون آن بحث میکنیم.
خلاصه ماشینی:
در میان متون پهلوانی ایران، داستان دلاوریهای شهریار، تنها در منظومهی شهریارنامه آمده و در متون عامیانهی ایران نیز در برخی طومارهای نقالی شاهنامه، گاهی اشاراتی کوتاه بدو شده یا روایاتی از آن با دگرگونی نام قهرمانان، در کهنترین طومار شناختهشدهی شاهنامه مورخ (1135ه.
گل باغ و بستان محمودشاه جهانجوی بخشنده مسعودشاه چو مختاری آن بارورداستان به نام تو گفت ای شه راستان (مختاری، بیتا: الف، بریتانیا: برگ 28آ) با توجه به اینکه ژول مول (1876-1800م) چندسالی پیش از پژوهش ریو، کار تصحیح شاهنامه را به پایان رسانده بود، در دیباچهی کتاب خود، هنگام معرفی و بررسی حماسههای پهلوانی پس از شاهنامه، نامی از شهریارنامه نمیبرد (ر.
مانند نمونهی زیر: من این نامه بر نام شاه بزرگ بگفتم ز رزم یلان سترگ شهنشاه مسعود فرخکلاه چراغ شبستان محمود شاه (مختاری، بیتا: ملی، برگ 103) در دنبالهی گفتار به رد انتساب شهریارنامه به فرخی سیستانی و عثمان مختاری و سپس مسئلهی اختلاف گوینده و ممدوحان بررسی خواهد شد.
نگارنده برپایهی شواهد متون عامیانه و نیز قرینهی زیر که در کهنترین طومار شاهنامه آمده که اتفاقا هنگام رویارویی رستم با اژدهاست، حدس میزند که ابیات بالا در ستایش امام علی (ع) است: «پیر گفت بعد از این به سیهزار سال دیگر، پیغمبری به دنیا خواهد آمد که پیغمبر آخرالزمان باشد و نام او محمد المصطفی علیهالسلام باشد و او را پسر عم باشد که داماد او باشد و یک انگشت او کلید دنیا و ما فیها باشد ...