چکیده:
هدف: با توجه به اهمیت شناخت اجتماعی دررمزگزاری ورمزگردانی دنیای اجتماعی و تاثیرات مستقیم و نقش اساسی اجزاء تشکیل دهنده شناخت اجتماعی، مثل تفکرات قالبی و طرحوارههای بنیادین حمایت کننده آنها یا نگرشها و سبک اسنادها که بر چگونگی رفتار و پاسخدهی فرد، تاثیر بلاواسطه دارند؛ هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی سه جزءازاجزاء مختلف شناخت اجتماعی یعنی سبکهای اسنادی، طرحوارههای ناسازگار اولیه و نگرشهای ناکارآمد درافراد افسرده وعادی است. روش: گروه نمونه 60 نفری از بین مراجعهکنندگان به کلینیک آزاد روانشناسی دانشگاه صنعتی شریف تهران که واجد شرایط شرکت در پژوهش بودند، به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. 60 نفر از افراد سالم نیز که هیچگونه مشکل روانشناختی نداشتند درگروه عادی قرارگرفتند. ابزار مورداستفاده شامل پرسشنامه سبک اسناد، فرم کوتاه پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه، مقیاس نگرشهای ناکارآمد و پرسشنامه افسردگی بک بود. یافته ها:نشان دهنده تفاوت معنادار بین دو گروه سالم وافسرده در تمامی سبکهای اسنادی، طرحواره های ناسازگار اولیه و نگرشهای ناکارامد بود.
نتیجه گیری: مولفه های شناخت اجتماعی آسیبدیده، نمود واضحی در مبتلایان به افسردگی دارند و توجه به اصلاح آنها در فرایند درمان افسردگی بایستی مدنظر متخصصین رواندرمانی قرارگیرد.
Introduction: Social cognition with components such as stereotypical thought and basic schemata has a critical role in social encryption and encoding. It also influences response and behavior in persons. The aim of the present study wass assessing the three components of social cognition in depressed and healthy persons. Method: By using comparative method in the statistical society of depressed students in Tehran, a sample of 60 visitors to the counseling center of the University with eligibility to participate in research was selected by using purposive sampling. Another 60 subjects were selected for the healthy group. Data was collected using Attribution Style Scale, Maladaptive Schemata, Dysfunctional Attitudes Questionnaires and Beck Depression Scale. Results: Analysis of covariance revealed significant differences in attribution style, maladaptive schemata and dysfunctional attitudes between healthy and depressed groups. Conclusion: Disrupted social cognition components are clear in depressed people; therefore, it seems necessary to consider them for therapy process.