خلاصه ماشینی:
"( در بازنویسی هایی که نویسنده در القا< معنایی یا پررنگ ترکردن آن درمتن دخالت می کند) این موضوح جایی مهم می شود که با متنی مواجه بانئیم که ظرفیت های چندگانه ای برای معناسازی داشته باشد و بعضی ازآن ها با روزگارما سازگازتروبه نیازهای ما نزدیک ترند، اما در کنار نئانه هایی که برمعناهای دیگردلالت می کنند، کم رنگ و پنهان مانده اند.
اینجا نویسنده معنایی به متن اضافه نمی کند اکه این امردرحیطه ی بازآفرینی است ا بلکه معنای موجود اما پنهان متن را آشکارمی کند به گونه ای که برای خواننده ی امروز، که تمام شاهنامه را نخوانده، منش رستم به خوبی آشکارمی شود.
با »داستان اسفندیار« اکه واضح است نمی توان هفت خوان را از آن حذف کرد) یا تنها با »داستان جنگ رستم و اسفندیان« اکه می توان به رامحتی هغت خوان راکنارگذاشت)؟ بازفویسی، ووایت یا واسطه ی متن؟ نام نویسنده برروی جلدکتاب این معنای ضمنی را درخود داردکه ما با بسند و سلیقه ی او با روایت خاص او روبه روییم، اما نکته اینجاست که خواننده ی عام غیرمتخصص، که مخاطب اصلی این کتاب هاست، به دنبال روایت های گوناگون نویسندگان از متن اصلی نیست، بعید به نظرمی رسد که او اساسا به تفاوت این روایت ها توجه داشته باشد.
بازفویسی به مثابه توجمه درباره ی فروکاستن معنای متن حرف زدیم، اما بازنویسی هر چقدر هم به جزئیات و تزتیب وقایع وفاداربامئند، با ساده کردن متن و تغییرآن ازمتنی ادبی اکه تاویل پذیروجند معنایی است ا به ننروزبان ساده تر(که یک رویه وکمترایهام دارد) موجب ازدست رفتن معانی ضمنی آن خواهد شدکه بازنویس باید به این معانی ضمنی اولاآگاه بامئند و دوما درمتن خود به آن ها امئناره کند."