چکیده:
قرآن کریم آخرین و کاملترین کتاب الهی و آسمانی است که قرائت آن، توقیفی است و باید بر اساس آنچه بدان تکلیف شدهایم، قرائت شود. در طول تاریخ اسلام، قرائتهای گوناگونی برای قرآن کریم صورت گرفته است که همه آنها از حجیت برخوردار نیستند. معیارهای متعددی نیز از سوی دانشمندان علوم قرآنی از جمله شهرت و اتفاق منطقهای، مطابقت با رسم الخط، هماهنگی با قواعد ادبی برای تشخیص قرائت صحیح از دیگر قرائات ذکر شده است که برخی از آنها پشتوانه علمی مقبولی ندارند؛ زیرا معیار قابل پذیرش برای تشخیص قرائت صحیح، شهرت و قرائت جمهور مسلمانان است. از میان همه قرائتهای ذکر شده برای قرآن کریم هفت یا ده قرائت برگزیده شده است که هیچ یک از این قرائتها دارای تواتر تا خود پیامبر اکرم نیست و از میان آنها، تنها یک قرائت دارای حجیت است و آن قرائت مشهور میان مسلمانان است که روایت حفص از عاصم. مصداق کامل آن است و دلایل کسانی که قرائتهای هفتگانه یا دهگانه را تجویز مینمایند، نیز ناتمام است، از اینرو، اولویت با خواندن قرائت مطابق روایت حفص از عاصم است. از طرفی هیچ دانشمندی در حجیت و اعتبار روایت حفص از عاصم، اختلاف و ممانعت ندارد. به همین دلیل، معتبرترین و آسانترین قرائت، همان روایت حفص از عاصم است که در صورت شک نیز ـ طبق قاعده اشتغال ـ این قرائت است که ذمه شخص مکلف را بریء مینماید.
خلاصه ماشینی:
از میان همه قرائتهای ذکر شده برای قرآن کریم هفت یا ده قرائت برگزیده شده است که هیچ یک از این قرائتها دارای تواتر تا خود پیامبر اکرم( نیست و از میان آنها، تنها یک قرائت دارای حجیت است و آن قرائت مشهور میان مسلمانان است که روایت حفص از عاصم.
فرضیه «تواتر قرائتها» از همین نوع است؛ زیرا نقل قرائت از خود قاریان، متواتر است، ولی نسبت به زمان پیش از آنان تا زمان صحابه و عهد پیامبر اکرم( فاقد شرط تواتر است و در دسته اخبار آحاد قرار میگیرند و این در صورتی است که برای قرائات سندی وجود داشته باشد، ولی تواتر قرائات با تواتر قرآن کریم دو چیز متفاوت است.
عقیده معروف در میان شیعه، این است که قرآن کریم تنها بر یک قرائت نازل شده و پیامبر اعظم( تنها بر یک قرائت خوانده است و همه قرائتهای مختلف به طور متواتر نقل نشده و انتساب آنها به پیامبر اکرم( قطعی نیست، بلکه قرائتها، اجتهاد شخصی از سوی خود قاریان بوده است و پارهای دیگر هم به صورت خبر واحد از پیامبر اسلام( نقل شده است.
افزون بر آن، حرفهای هفتگانه ـ که بر فرض، پیامبر اکرم( اجازه فرموده است که قرآن کریم، بر اساس آنها قرائت شود ـ همچنان پنهان و گمنام بوده است تا اینکه در زمانهای بعد، قرائتهای هفتگانه به صورت تدریجی پیدا شود و حروف هفتگانه مورد نظر پیامبر اکرم( که برای تمامی امت مجاز دانسته شده است، در انحصار این هفت تن در آید، در حالی که قاریان بسیار و بزرگتر و بااطلاعتر از این هفت تن وجود داشتهاند، ولی مشمول این حدیث نشدهاند؛ یعنی پیامبر اکرم( تنها به ابن مجاهد (245ـ324ق) سفارش کرده باشد تا مصداق «أحرف سبعه» را تعیین کند و گذشتگان و آیندگان را از آن محروم سازد.