خلاصه ماشینی:
"در اینجا برخی از این جملهها و عبارتها را نقل میکنیم: الف-جملههای ابتدایی:بیشتر این جملهها شنونده را برای ورود به دنیای غیر واقعی افسانهها آماده میکنند26؛مانند: -یکی بود یکی نبود،غیر از خدا هیچ کس نبود -روزی بود روزگاری بود -در زمانهای خیلی خیلی قدیم -پادشاهی بود که از مال دنیا هیچی کم نداشت -روزی روزگاری -این بود و آن نبود -یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود از بنده دروغگوتر نبود،از کلاغ روسیاهتر نبود گاهی ابتدای قصه به صورت موزون بیان میشود؛مانند نمونههای زیر: -ای برادر بد ندیده سرت به کهکشان فلک رسیده هرچه رفتیم راه بود هرچه کندیم چاه بود هرچه کشیدیم بار بود کلیدش به دست ملک جبار بود27 -روزی بود روزگاری بود،شهری بود شهریاری بود -روزی بود روزگاری،پشت تلو گداری28 -در چمن بودم که آهو میچرید در سخن بودم که تنباکو با قلیون رسید قلیون زرد کازرون ای دلبر شیرین زبون برخیز آبش تازه کن قلیون که قرقر میکنه آواز بلبل میکنه قلیون میکشم هر دم ساکت شود دردم نه محتاج نامردم قلیون بکش گاه به گاهی نه به امروز صبایی قلیون نکش دردت کنه که علیل و زردت میکنه29 از میان جملهها و عبارتهای فوق،«یکی بود یکی نبود»و«روزی بود روزگاری بود»،رواج و عمومیت بیشتری دارد.
ب-جملههای میانی:راویان ایرانی برای ارتباط دادن قسمتهای مختلف افسانه خود،در حین روایت از جملههای خاصی استفاده میکنند که برخی از آنها به این قرار است: -حالا پادشاه را ول کنیم بریم سراغ(فلان کس) -حالا دو کلام بشنواز تاجر(پادشاه یا دختر) -کار اینا به اینجا کشید -از آن طرف بشنوید ج-جملههای پایانی در افسانههای ایرانی،بر غیر واقعی و خیالی بودن افسانههای روایت شده تأکید دارند."