خلاصه ماشینی:
"باوجوداین، در اطریش،روشهای پسامدرن در تصویرسازی کتابها نادرند؛احتمالا به این دلیل ساده که بازار محدود است و ادبیات تجربی نیز کمتر نیازی به آنها دارد.
در اینجا،هایسکل باز هم از روش تکهکاری بهره میگیرد؛آن هم با کمکگرفتن از اشیاء گمشده و پیداشدهای که خود در نیویورک گردآورده است:و در جلوی سطح ضد نور[ ]Silhouette و ارغوانی چند خانه،نوشتههای چینی،الگوهای کوتاهنویسی روزنامهای و رشتهای از فانوسهای چینی را که کنار هم به تصویر درآمدهاند،قرار داده است.
این نقیضه17که به داستانهای پریان میماند،با«روزی روزگاری شاهزادهای بود که با والدین خود در قصری از آن دست که در داستانهای پریان دیدهایم،زندگی میکرد»،شروع میشود و در تصویرسازی آن از رنگ آکریلیک،مداد رنگی،ایربراش و ترکیبات دیجیتال اضافی بهره گرفته شده است که صحنه سحرانگیز زندگی پرنس-یک قلعهی آسمانی بر بلندای جنگلی سرسبز و غرق در انبوه سفیدرنگ کبوتران-را به تصویر درآوردهاند.
این متن کموبیش پوچ را لوتکه به مدد ترکیب به شدت بیقاعده از شخصیتها از دورانها و ژانرهای مختلف تصویرسازی کرده است:در پسزمینهای مثل یک بازار مربعیشکل،ما یک پانک، یک زن با لباسهای امروزی،زنی متشخص و سده نوزدهمی در کنار کودکی امروزی،یک خونآشام،یک کشاورز اهل باواریا و یک پسر ژنده پوش را در صفی دراز در کنار هم میبینیم.
گذشته از اینها،راهی ویژه برای پرداختن به این آمیزهی پسامدرن در تصویرسازیهای اطریش وجود دارد،راهی برانگیزنده که در آن،در پرتو بهکارگیری سویههایی فرساینده(بیش از همه تکهکاری یا دیگر روشهای پذیرفتهشده)که به ناهمسازیهای شدید میانجامند،نه تنها جدیت تصاویر و داستانهای سنتی و قراردادی که نمودهای پرزرق و برق و درخشان هنر پسامدرن نیز به چالش کشیده میشوند."