چکیده:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه جهتگیری مذهبی (درونی - برونی) با شیوههای مقابله با استرس (مسئله محور - هیجان
محور) در دانشجویان دانشگاه ابهر میپردازد.
مذهب با مبدا درونی قراگیر ودارای اصول سازمانیافته و درونی شده است ولی مذهب با مبدا بیرونی» امری خارجی و
ابزاری است که برای ارضاء نیازهایی مانند آرامش» ایجاد امنیت و برای توجیه خود و حتی موقعیت بکار گرفته
میشود.
طرح پژوهشی علّی - مقایسهای است و حجم نمونه شامل تعداد ۲۵۰ نفر از دانشجویان دورههای کارشناسی و کاردانی که به
صورت تصادفی انتخاب شدند و در سال ۱۳۸۶ در رشتههای مختلف در دانشگاه آزاد اسلامی واحد آبهر مشغول به تحصیل
بودهاندء میباشند.
ابزار پژوهش مقیاس جهتگیری مذهبی (درونی - برونی) آلپورت (Ros) و مقیاس شیوههای مقابلهای لازاروس فولکمن
(WOc) را شامل میگردید.
پس از اجرای آزمون تعداد ۵۰ نفر که در آزمون جهتگیری مذهبی پایینترین نمره را گرفته بودند به عنوان افراد دارای
جهتگیری مذهبی درونی و تعداد ۰ نفر را که بالاترین نمره را آورده بودند» به عنوان افراد دارای جهتگیری مذهبی برونی
در نظر گرفته شدند. سپس شیوههای مقابلهای (مسئله محور - هیجانمحور) این دو گروه از دانشجویان تعیین گردید. برای
تجزیه و تحلیل دادهها از روش آماری» تفاوت بین میانگین دوگروه مستقل (آزمون ( استفاده گردید.یافته به دست آمده در
مجموع, فرضیههای اصلی این پژوهش را تاکید کردند و نتیجه گرفته شد که دانشجویان دارای جهتگیری مذهبی درونی بیش
ان دانشجویان دارای جهتگیری مذهبی برونی از شیوههای مقابلهای مساله محور استفاده کردهاند همچنین دارای جهتگیری
مذهبی برونی بیش از دانشجویان دارای جهتگیری مذهبی درونی از شیوههای مقابلهای هیجان محور استفاده کردهاند.
در رابطه با فرضیههای فرعی چهارگانهای که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته بودند و تفاوت معنیداری بین
میانگینهای دو گروه از دانشجویان دارای جهتگیری مذهبی درونی و برونی در هریک از مقیاسهای شیوههای مقابلهای
هیجان محور (رویارویی» دوری گزینی» خویشتنداری و گریز - اجتناب) را جستجو میگرد.
خلاصه ماشینی:
"در رابطه با فرضیه های فرعی چهارگانه ای که در این پـژوهش مـورد بررسـی قـرار گرفتـه بودنـد و تفـاوت معنـی داری بـین میانگین های دو گروه از دانشجویان دارای جهت گیری مذهبی درونی و برونی در هریک از مقیـاس هـای شـیوه هـای مقابلـه ای هیجان محور (رویارویی ، دوری گزینی ، خویشتن داری و گریز – اجتناب ) را جستجو می گرد.
اما نقش تعدیل گر مذهب و به خصوص نـوع جهـت گیـری هـای مـذهبی افـراد و اهمیت آن بر روی شیوه های مقابله با موارد استرس زای زندگی ، از موضوعاتی بوده است کـه کمتر مورد توجه محققین قرار گرفته است .
در مورد فرضیة اصلی دوم ،یعنی «شیوه های مقابله ای دانشجویان دارای جهت گیری مذهبی برونی نسـبت بـه دانشـجویان دارای جهـت گیـری مـذهبی درونـی ، بیشـتر هیجـان محـور است ».
در مورد فرضیه های اول تا پـنجم ایـن پـژوهش کـه فـرض وجـود تفـاوت معنـادار، بـین میـانگین هـای دانشـجویان دارای جهـت گیـری مـذهبی درونـی و برونـی را در هـریـک از مقیاس های شیوه های مقابله ای هیجان محور (رویارویی ، دوری گزینی ، خویشتن داری و گریز – اجتناب ) در نظر می گیرد،یافته های بدست آمده حاکی از این است که بین میـانگین ایـن دو گروه در شیوة مقابله ای رویارویی ، دوری گزینی و گریز – اجتناب ، تفاوت معناداری وجود دارد.
فرضیة دوم شیوه های مقابله ای دانشجویان دارای جهت گیـری مـذهبی برونـی نسـبت بـه دانشـجویان دارای جهت گیری مذهبی درونی ، بیشتر هیجان محور است ."