چکیده:
حدیث پس از قرآن، دومین منبع استنباط احکام اسلامی شناخته میشود. عموم مسلمانان آن را تنها ابزار دستیابی به سنت نبوی، یعنی قول، فعل و تقریر پیامبر میدانند. بررسی تاریخی نشان میدهد که حدیث همواره از این مقبولیت و حجّیت گسترده و عام بهرهمند نبوده و گاه مخالفتهایی با نقل و ضبط حدیث و کاربرد آن بهعنوان منبع استنباط احکام شرعی وجود داشتهاست. در سده نوزدهم و بیستم میلادی نیز مجدداً مخالفتهایی با حدیث شکل گرفته است. از رویکردهای این دوره تفکر نقد حدیث است که یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین آن احمد امین مصری است. این مقاله با رویکردی انتقادی، تحلیل آرای او را در باب حدیث مدنظر داشته و با تدوین و تبیین مبانی فکری و آرای انتقادی او در باب حدیث، ارزیابی میپردازد.
خلاصه ماشینی:
در واقع، احمد امین معتقد است با سرکوبی جریان معتزله توسط متوکل عباسی تکاپوی علمی در روایت متوقف شد و نقش نقادی عقلی به خاموشی گرایید؛ زیرا این عقل معتزلی بود که تلطیف نقل محدّثان را بر عهده داشت.
پیدایش زودهنگام و گسترده جعل حدیث احمد امین آغاز جعل و وضع را ابتدا به صورت کمرنگ در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهدانسته و برای این سخن خود به حدیث «من کذّب علیَّ متعمّداً فلیتبوّأ مقعده منالنّار؛ هر کس از روی عمد بر من دروغی ببندد، جایگاهش در دوزخ خواهد بود» استناد کرده و مینویسد: روشن است که جعل و وضع در زمان خود پیامبر( شروع شده بود؛ زیرا این روایت از پیامبر این گمان را تقویت میکند که مناسب حادثهای است که رخ داده و در آن مورد بر رسول خدا دروغی بسته و نقل شده است؛ به گونهای که بعد از وفات آن حضرت دروغ بستن بر او آسان و تحقیق و بررسی خبر از ایشان مشکلتر میشود.
سباعی دیدگاه احمد امین درباره جعل را مورد نقد قرار داده و مینویسد: این سخن هیچ مستند تاریخی ندارد.
امین به احادیث معارض نهی از کتابت نیز توجه نشان داده است و تلاش یکی از عالمان برای جمع بین این دو دسته احادیث را نقل کرده، مینویسد: به هر حال تدوین حدیث در قرن نخست شائع نبوده و نظام خاصی برای تدوین احادیث، بر خلاف قرآن، وجود نداشته است.