چکیده:
دلالت های صریح و ضمنی درکنار هم زمینه کلی تولید معنی را در متن فراهم می آورند. دراین میان، تمام تاثیرات غیرمستقیم معنایی، اعم از اغراض ثانویه، معانی ضمنی، حاشیه ای، نسبی، افزوده یا فرعی، ذهنی و جنبی دلالت ضمنی نامیده می شود. پرسش اصلی تحقیق حاضر عبارت از این است که نخست، توجه به گونه های تضمن در متن یا گزاره ادبی چه نقشی در تقویت و تشخیص بار معنایی دارد و دوم، اینکه این تضمن ها چه کمکی به تفکیک لایه ها و متشکله های معنایی متن می کند. الگوی پژوهش حاضر برپایه مبحث دلالت های ضمنی (زبان پنهان واژه ها) در شاخه معناشناسی زبانی، با الهام از الگوی معناشناختی لوئی یلمسلف ازیک سو و مبحث اغراض ثانوی گزاره ها، با تمرکز بر گزاره های پرسشی در علم معانی ازدیگرسو استوار است. نگارنده کوشیده است از مجموع این دو رویکرد، الگویی برای مطالعه وجه پنهان معنا یا تداعی های یک گزاره ارائه دهد که شامل چهار متشکله «معناشناختی، واژه شناختی، آواشناختی و نحوی» است. حاصل این پژوهش نشان می دهد که اولا، نباید دلالت های ضمنی را با معانی حاصل از صورخیال متن یکسان پنداشت؛ زیرا دلالت های مزبور شامل تر از معانی تصویری متن و عموما متوجه گزاره های غیرتصویری آن است. ثانیا، به این واقعیت توجه می دهد که چگونه می توان از بررسی تضمن های متن برای شناخت تفاوت های سبکی و معنایی میان دو متن یا دو نویسنده بهره گرفت.
Bloomfield claimed the first connotation is an independent notion in linguistics. By this term، linguists invite us to have an innovative approach to meaning. According to this approach، words as utterances could be nourished by several levels of secondary signification. How lexis of a text could be interpreted has been studied through the lens of several theories،most notably: semiotics، poetics، semantics and discourse analysis. This article approached this issue from a rhetoric-semantic perspective.Methodology in this article is primarily hermeneutics and is concerned with an analysis of connotations in the field of semantics، and exploration of the meanings of interrogative statements. Through these two approaches، the author projects an analytical model to actualize a deeper study of the latent aspect of meaning or associations of utterances in the context of literature. This model includes four features which consist of semantic، lexical، phonetic and syntactic elements. First، this article concludes that connotative significance must be considered the same as the imageries of a text; Second، it shows how to analyze the significations of the text for the purpose of distinguishing the stylistic and semantic differences of two texts or authors.
خلاصه ماشینی:
"نمونه های فراوانی از این موضوع در میان متون ادبی یافتنی است ، اما برای نمونه به قصیده ای از پروین اعتصامی اشاره می کنیم : تا به کی جان کندن اندر آفتاب ای رنجبر ریختن از بهر نان از چهر آب ای رنجبر زین همه خواری که بینی زآفتاب و خاک و باد چیست مزدت جز نکوهش یا عتاب ای رنجبر از حقوق پایمال خویشتن کن پرسشی چند می ترسی ز هر خان و جناب ای رنجبر جمله آنان را که چون زالو مکندت خون بریز وندر آن خون دست و پایی کن خضاب ای رنجبر دیو آز و خودپرستی را بگیر و حبس کن تا شود چهر حقیقت بی حجاب ای رنجبر حاکم شرعی که بهر رشوه فتوا می دهد کی دهد عرض فقیران را جواب ای رنجبر آنکه خود را پاک می داند ز هر آلودگی می کند مردارخواری چون غراب ای رنجبر گر که اطفال تو بی شام اند شب ها باک نیست خواجه تیهو می کند هر شب کباب ای رنجبر ...
نتیجه گیری یافته های پژوهش حاضر نشان داد که برای درک وجه پنهان معنا در یک گزاره ، مطالعة اجزا و متشکله های دستوری آن به تنهایی راهگشا نیست ، بلکه سطوح گوناگون نشانه ها درقالب چهار ساحت «معناشناختی ، واژه شناختی ، نحوی و آوایی »، که به منزلة الگوی پیشنهادی در این مقاله به کار بسته شد، می تواند ابزار مناسبی در بررسی هرچه عینی تر اغراض و دلالت های ثانوی یک گزاره ، با توجه به بافت متنی آن ، به شمار آید."