چکیده:
روایت پردازی شیوه ای کامل در خلق متون ادبی به ویژه آثار تعلیمی است. کلیله ودمنه و گلستان در جایگاه دو اثر شاخص ادبیات تعلیمی از همین شیوه برای بیان مفاهیم بهره جسته اند. پژوهش حاضر به بررسی روایتگری ترس و خشم در حکایت هایی از این دو اثر پرداخته است که کنشگران انسانی دارند. در مقاله حاضر شیوه تجلی ترس و خشم و نحوه روایت پردازی با بررسی زبان روایت، شیوه کنش و بیان کنشگرانی که دو هیجان را نشان می دهند و نیز انگیزه ها و نتایج حاصل از دو کنش بررسی شده است. تفاوت هایی در زبان روایت، طبقه اجتماعی و جنسیت کنشگران و کنش پذیران و... در دو اثر مشاهده می شود که حاصل تفاوت دیدگاه دو نویسنده، هدف تالیف و خاستگاه متفاوت داستان هاست.
Narrativization is an efficient manner to create literary texts، especially didactic ones.Two significant didacticpieces of literature، namely،KalileveDimne، and Golestan، have used the same method to convey their messages. This study investigates the narrative of fear and anger in the stories of these two books that have anthropomorphic animals as characters. This article aims at analyzing the narrativization of fear and anger through the study of the language of narration، modes of action and expression of the actors who experience both emotions،andalso theirmotivations and the results of their actions. Some differences can be noticed in the language of narration، social class and the gender of the actors that is the result of the two authors’different perspectives، the purpose of their writings and the different origins of stories.
خلاصه ماشینی:
"). همان گونه که مشاهده شد، ترس و خشم در حکایات منتخب در آغاز روایت و پیش برد آن کاملا مؤثر هستند، اما پایان بندی داستان های سعدی کاملا بر منطق حکایت های تعلیمی استوار است که «پایان این حکایت ها درست در راستای اهداف ازپیش تعیین شده است که مؤلف در ذهن خویش می پروراند» (محمدی و بهاروند، ١٣٩٠: ١٢١).
در داستان های کلیله ودمنه همچون گلستان خشم هیجانی است که از زبان خود کنشگران بیان نمی شود و غالبا راوی با جمله هایی روایی به بیان آن می پردازد (مگر در مواردی که کنشگر به شخصیت مقابل اعلام می کند که خشمگین نیست یا خشمش تسکین یافته است .
١. کنش های ناشی از ترس در کلیله ودمنه ، بدون توجه به جنس و طبقة خاص سیاسی اجتماعی ، امکان به وقوع پیوستن درمیان همة طبقات را دارد که نتایج متنوع و جالب توجهی نیز به وجود می آورد، اما در گلستان کنش ناشی از ترس (حتی زمانی که کنش فرعی است ) در طبقات بالاتر جامعه دیده نمی شود، جز دربارة ترس شاهانه که آن هم به واکنشی مشابه کنش خشم منجر می شود.
البته ، سعدی بیشتر ترس را با جمله های روایی و خشم را با عبارت های کنایی بیان می کند، حتی از ناظر اول شخص به راوی سوم شخص تغییر زاویه می دهد تا فاصلة امن با مرکز قدرت را رعایت کند (همان نصیحتی که به وضوح در برخی داستان های این حکایت ها نیز بیان می شود)."