چکیده:
در این مقاله، نحوه دریافت و تفسیر زنان از تماشای سریال ماهوارهای «عمر گل لاله» مورد مطالعه قرار گرفته است. برای پاسخ به سوالات پژوهش که «دلایل و انگیزه مخاطبان زن از مصرف سریال عمر گل لاله چیست» و «تماشاگران چه تفسیر و دریافتی از متن مجموعه تلویزیونی عمر گل لاله داشتهاند»، از نظریات «دریافت»، «مخاطب فعال»، «مصرف رسانه و زندگی روزمره»، «مفهوم اجتماع» و «آیینی کردن جامعه» استفاده شده است. به منظور بررسی عمقی رفتار و الگوهای تماشای بینندگان سریال «عمر گل لاله»، از میان مخاطبان زن ببیننده این مجموعه، به مدد روش تحقیق کیفی و تکنیک مصاحبه عمیق، با 20 تن از زنان تماشاگر 20 تا 50 سال گفتگو صورت گرفت. نتایج نشان میدهد که زنان بیننده سریال «عمر گل لاله» با دلایل و انگیزههای گوناگونی پای تماشای مجموعه نشستند. کسب آرامش، فرار از روزمرگی، سرگرم شدن، آشنایی با فرهنگ سایر کشورها از عوامل رویآوری به این سریال ماهوارهای بوده است. تماشاگران زن متناسب با عادات و زندگی روزمره برداشت و تفاسیر مختلفی از متن سریال «عمر گل لاله» دارد. همچنین با تماشای مداوم این مجموعه تلویزیونی، موضوعاتی برای گفتگو و تعامل اجتماعی با سایر بینندگان سریال «عمر گل لاله» ایجاد کرده است و زنان تماشاگر مجموعه «عمر گل لاله» همگام با شخصیتهای داستان، از زندگی روزمره و معمولی رها شده و قدم در دنیای آرمانی ذهن میگذارند. مشارکت در دنیای تخیلی داستان برای بینندگان زن، منشا لذت است و به مدد جادوی رویا، تخیل موجود در سریال به سهولت به دنیای روزمره تماشاگران ورود مییابد و در نهایت فرایند تماشای مجموعه «عمر گل لاله» را به صورت آیینی اجرا میکند.
خلاصه ماشینی:
"همچنین با تماشای مداوم این مجموعه تلویزیونی، موضوعاتی برای گفتگو و تعامل اجتماعی با سایر بینندگان سریال «عمر گل لاله» ایجاد کرده است و زنان تماشاگر مجموعه «عمر گل لاله» همگام با شخصیتهای داستان، از زندگی روزمره و معمولی رها شده و قدم در دنیای آرمانی ذهن میگذارند.
شباهت دغدغهها، مسائل روزمره و مشغلههای شخصیتهای متفاوت و متنوع سریال عمر گل لاله، تماشاگر را در گردونه قرابتهای مختلف قرار میدهد، بهطوریکه ترسیم دنیای خیالی بیننده در قالب زنان سریال تبلور مییابد و واقعیات زندگی تماشاگران از دریچه مجموعه عمر گل لاله منعکس میشود که برای بیننده بسیار طبیعی جلوه میکند.
با توجه به سوال دوم «تماشاگران چه تفسیر و دریافتی از متن مجموعه تلویزیونی عمر گل لاله داشتهاند»، و با بررسی دادهها میتوان گفت که خوانش و دریافت زنان از متن سریال متفاوت بوده و معناآفرینی در روند تماشا همواره در ذهن زنان خلق و تولید شده و مخاطب صرفا تماشاگر بیچون و چرای برنامه نبوده است.
(مهرپرور، 1390) نتایج این پژوهش نیز حاکی از آن است که تماشای سریال «عمر گل لاله» تنها به منظور کسب آرامش و سرگرمی صورت نگرفته است، بلکه زنان بیننده برای حضور یافتن در اجتماع و ایفای نقش فعالانه و هوشمندانه، خود را در زمره جماعت بیننده سریال «عمر گل لاله» قرار دادند.
(مهرپرور، 1390) زنان بیننده سریال «عمر گل لاله» در فرایند اجتماعپذیری، مسائل شخصیتهای داستان را بهانهای برای سخن گفتن با سایر تماشاگران قرار دادند و در خلال گفتهها، مجموعهای از نمادها و اشتراکات معانی خلق کردهاند که مرزهای اجتماع بینندگان مجموعه داستانی «عمر گل لاله» را تعیین و مشخص کرده است."