چکیده:
هدف پژوهش حاضر4 بررسی اثربخشی زوجدرمانی هیجان- محور بر بهبود سازگاری زناشویی و صمیمیت زوجها بود. طرح این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل است. 32 نفر از والدین دانشآموزان (16 زوج) مراجعه کننده به کلینیکهای مشاوره آموزش و پرورش شهر تهران به شیوه نمونهگیری در دسترس و بر اساس ملاکهای ورود و خروج انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه زوجدرمانی هیجان- محور (8 زوج- 16 نفر) و کنترل (8 زوج- 16 نفر) تقسیم شدند. گروه زوجدرمانی هیجان- محور، تحت ده جلسه درمانی و گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفتند. به منظور پیگیری پایداری درمان، متغیر وابسته دو ماه پس از درمان نیز اندازهگیری شد. برای سنجش میزان سازگاری زناشویی از پرسشنامه اسپانیر(1976) و برای سنجش صمیمیت زوجها از پرسشنامه صمیمیت واکر و تامسون (1983) استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو عاملی با اندازهگیری مکرر روی یک عامل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که زوجدرمانی هیجان- محور نسبت به گروه کنترل منجر به تغییرات موثر و ماندگاری در مولفههای سازگاری و صمیمیت زوج شد (0/05>P). از این رو براساس یافتههای پژوهش حاضر می توان رویکرد زوجدرمانی هیجان- محور را به عنوان یک رویکرد اثربخش در بهبود روابط زناشویی، سازگاری و صمیمیت به کار برد که در نهایت میتواند منجر به تداوم زندگی زناشویی شود.
The present study[4] sought to investigate the effectiveness of emotionally focused couple therapy in improving marital adjustment and couples intimacy. This quasi-experimental research had a pretest posttest control group design with a follow-up assessment. Thirty-two parents of school-aged children (16 couples) who were the clients of counseling clinics of Education Departments in Tehran were selected through convenience sampling method. These individuals were randomly assigned to two groups of emotionally focused couple therapy (N=16, 8 couples) and control (N=16, 8 couples). The emotionally focused couple therapy group was subjected to 10 treatment sessions and the control group was assigned to a waiting list. There was a subsequent follow-up two months later. The instruments comprised Spaniers Dyadic Adjustment Scale (1976) and Walker and Thompsons Intimacy Scale (1983). The data were analyzed using two-factor repeated measures ANOVA. Results showed that emotionally focused therapy led to effective and lasting changes in couples adjustment and intimacy components (p
خلاصه ماشینی:
Robles, Slatcher, Trombello & McGinn 2.
Volgsten, Svanberg, Ekselius, Lundkvist & Sundström 8.
Kelly, Zimmer-Gembeck & Boislard ٢٠١٢؛ تامارن ١، ٢٠١٠؛ هامفریز، وود و پارکر٢، ٢٠٠٩؛ دانهم ٣، ٢٠٠٨، مهدیپور بازکیایی و صداقتیفرد، ١٣٩٤؛ رجبی، حیات بخش و تقی پور، ١٣٩٤).
ویب ، جانسون ، برجس موزر، دالگلیش و تاسکا١ (٢٠١٦) در پژوهش خود با به کارگیری پرسشنامه اسپانیر به بررسی تأثیر درمان هیجان -محور بر مؤلفه های رضایت از رابطه زناشویی پرداختند و این درمان را مؤثر دانسته و در نهایت نیاز به بررسی پایداری اثربخشی درمان را به پژوهشگران مورد تاکید قرار دادند.
همچنین در زمینه اثربخشی رویکرد هیجان – محور، سلطانی، شعیری و روشن (١٣٩١) افزایش احساسات مثبت زوجها نسبت به یکدیگر، ارتقای سازگاری زناشویی و بهبود سبک دلبستگی زوجها را گزارش کرده اند.
ازاین رو پژوهش حاضر با استفاده از دو گروه آزمایشی زوج درمانی هیجان - محور و کنترل ، با هدف تعیین میزان اثربخشی و ماندگاری تأثیرات رویکرد هیجان -محور در بهبود سازگاری زناشویی و صمیمیت زوجها انجام شده است .
1. Wiebe, Johnson, Burgess Moser, Dalgleish & Tasca 2.
Yoo, Bartle-Haring, Day & Gangamma 4.
از این رو براساس یافته های پژوهش حاضر میتوان رویکرد زوج درمانی هیجان - محور را به منزلۀ یک رویکرد اثربخش در بهبود تعارضات زناشویی، سازگاری و صمیمیت به کار برد که در نهایت منجر به کاهش آمار طلاق خواهد شد.