چکیده:
شریف رضی (406 هـ.) شاعر و ادیب عرب و فخرالدّین عراقی (688 هـ.) شاعر نامور ایرانی از جمله شاعران برجستهای هستند که در قالب غزل، سرودههای دلنشینی از خود بر جای نهادهاند و هر یک، با توجّه به عوامل بیرونی و درونی و نیز توانایی خویش، از آن به عنوان ابزاری به منظور بیان اندیشه و عواطف خود بهره جستهاند. اشعار عاشقانۀ رضی و عراقی با وجود فاصلۀ زمانی و تفاوت زبانی، دربردارندۀ مفاهیم و اندیشههای همسان بسیاری است. این امر، نگارندگان را بر آن داشت تا با استفاده از شیوۀ تطبیق اندیشههای عاشقانۀ دو شاعر، به جستجو دربارۀ مضامینی بپردازند که در غزلشان به دو شاعر هویّت میبخشند. مقالۀ حاضر در پی آن است ضمن بررسی ویژگیهای ادبیّات تغزّلی دو شاعر، به رهیافتی از طرز تفکّر و مشرب اعتقادی آنها دست یابد. با عنایت به نتایج به دست آمده، غزل دو شاعر، از مبنایی عرفانی و آرمانی سرچشمه میگیرد و دارای مشابهتهای مضمونی، همچون وفاداری، پاکدامنی، بلندهمّتی و... است که این امر، از نوعی همسویی اندیشگانی در غزلشان حکایت دارد.
الشاعر والأدیب العربی الشریف الرضی (406 هـ)، والشاعر الإیرانی الشهیر فخر الدین العراقی (688 هـ)، هما من الشعراء المرموقین أنشدا أشعارا غزلیة رائعة، وکل منهما استخدمها کوسیلة للإفصاح عن رأیه وعواطفه وذلک حسب العوامل الخارجیة والذاتیة، وکذلک مقدرتهما علی الإنشاد. إن أشعار الرضی والعراقی الغزلیة علی الرغم من بعدهما زمنیا واختلافهما فی اللغة عن بعض، تتضمن مفاهیم وآراء متماثلة عدیدة جعلت الکاتبین یبحثان عن مضامین فی غزل الشاعرین تحدد شخصیتهما، وذلک باستخدام أسلوب المقارنة بین آراء الشاعرین الغرامیة. بناء علی ذلک ینوی هذا المقال جراء دراسة أشعارهما الغزلیة، الوصول إلی معرفة طریقة تفکیرهما ومسلکهما العقائدی. نظرا للنتائج الحاصلة یشتمل غزل هذین الشاعرین علی أوجه التشابه المضمونیة کالوفاء، العفاف، بعد الهمة و...، مما یدل علی اشتراک فی الرأی واللغة عند غزلهما.
خلاصه ماشینی:
با تأمل در اشعار فوق میتوان دریافت که معشوق در ادبیات تغزلی رضی و عراقی، موجودی است زندگیبخش، و از گوهری برتر که باید به او عشق ورزید و نازش را به جان خرید؛ معشوقی که عشق به وی، با این که گاه رایحۀ جسمانی دلدادگی را با خود یدک میکشد، بر مفهومی متعال، عارفانه و آرمانی گواهی دارد؛ چنان که محقق برجستۀ سوئیسی«دنی دو روژمون»، گونه آرمانی عشق(cortezia) را، «مذهب ادبی عشقی پاک نسبت به زنی آرمانی میداند با نیایشها، اخلاقیات، الهیات و بحثهای خاص آن، که از حس احترام به معشوق و میل خدمت به او سرچشمه گرفته است» (کلود واده، 1372: 9).
به گفتة ابن عربی، در این گونة عشق، نگاه جان، ناگهان، در آینة معشوق، صورت محسوس خداوند یا تجلی حق را مشاهده میکند و او را به عشقی به تمام و کمال وحدت یافته، دوست میدارد، (دو روژمون، 1374: 243)؛ چندان که رضی و عراقی نیز بر احساس یگانگی خود با معشوق اصرار میورزند و عشق به وی را آرمان اصلی زندگی خویش میشمارند؛ عشقی که ذرهای از اندوه آن، مایۀ کمال عاشق گردیده و روشناییبخش روح پر آشوب او خواهد بود.