چکیده:
از زمانی که قرآن کریم، این معجزۀ الهی بر پیامبر اکرم نازل شد، ادیبان و سخنوران ادب فارسی همچون دیگر ملل، از نظر لفظی و معنوی، از این روح هستیبخش بهرهها جستهاند و آثار خود را به وسیلۀ آن زینت بخشیدهاند. علمای علوم بلاغی این اثرپذیریها را که گاه آشکار و گاه پنهان بودهاست، به نامهای اقتباس، تضمین، تلمیح، حل و... نامیدهاند. با پژوهش در کتابهایی که به اثرپذیری از قرآن با توجه به صنایع ادبی پرداختهاند و نیز مثالهای ارائهشده در آنها، به نظر میرسد که بعضی دو صنعت «اقتباس» و «تضمین» را یک صنعت به حساب آوردهاند و تفاوتی بین آن دو قائل نشدهاند. در این مقاله، با جستجو در کتابهای بلاغی و ادبی و نیز در شواهد مثال، تفاوت اقتباس و تضمین و مرز بین آن دو مشخص میگردد.
Just like the literary characters of other nations، the Persian writers and speakers have greatly benefited the Holy Qur'an، the divine miracle had been revealed to the great prophet of Islam (PBUH)، both literally and spiritually، and have used It to adorn their works. The rhetoricians have called these sometimes obvious and sometimes hidden effects: adaptation، implication، allusion، etc. Studying the works have been produced under the influence of Holy Qur'an with regard to the literary industries and the analysis of their examples، some writers seem considering the two industries of adaptation and implication the same، accepting no difference between them. Through the study of rhetorical and literary books and looking at the evidences and examples، it has been tried in present research to determine the boundary and the differences between "adaptation" and "implication".
خلاصه ماشینی:
از نظـر صنایع بدیعی نیز علمای علوم بلاغی تعریف های متفاوتی را به شرح ذیل آورده اند: «اقتباس در لغت به معنی پرتو نور و فروغ گرفتن است ؛ چنـان کـه پـاره ای از آتش را بگیرند و با آن ، آتش دیگر برافروزند، یـا از شـعلۀ چراغـی، چـراغ دیگـر روشن کنند و به این مناسبت ، فراگرفتن علم ، هنر و ادب آموختن یکی از دیگری را اقتباس گویند و در اصطلاح ، ادب آن است که حـدیثی یـا آیتـی از کـلام اللـه مجید و یا بیت معروفی را بگیرند و چنان در نظم و نثر بیاورند کـه معلـوم باشـد، قصد اقتباس است ، نه سرقت و انتحال ؛ مانند: بــر خــاطر عزیــز فرامــوش گشــته ام مطل الغنـی ظلم ندانـی چنیـن بـود که اقتباس از حدیث نبوی است دربارٔە ادای دین و «مطل الغنی ، ظلم »، یعنی مسامحه و امروز و فردا کردن در پرداختن و ادای دین برای کسی کـه تمکـین و قدرت مالی داشته باشد، ظلم است » (حلبی، ١٣٧٢: ٦٨ـ٦٩).
اما مسلم است که اقتباس از آیات قرآنی، سرقت ادبی و انتحال محسوب نمی شود؛ زیرا مشخص است که نویسنده و یا شاعر از کلام الهی و منبع وحی استفاده نموده است و چون در این تحقیق ، بحث و نظر و تأکید ما بر آیات قرآن می باشد، اقتباس از این دیـد بررسـی شده است و با جمع بندی مطالب فوق می توان گفت که اقتباس از آیات قرآن کـریم بـه دو صورت است : ١ـ شاعر آیه ای از قرآن را با همان مفهوم که مورد نظـر قـرآن اسـت ، بـرای هـدف و خواستۀ خویش به کار گیرد؛ مانند: «مرا شکیب نمی باشـد ای مسـلمانان !