چکیده:
در تحصیل معرفت، نخستین گام کسب تعریفمیباشد، لکن در حوزه الهیات، یکی از
مهمترین مسائل، چگونگی شناخت ذات باری و حقیقت آن میباشد. چه آنکه برخی بر آنند،
راهی برای شناخت ذات خداوند نیست. از جمله محقق دوانی، دانشمند و فیلسوف شهیر سده نهم
هجری، وی معتقد است شناخت خداوند از طریق شهودی و فطری است؛ گرچه امکان اقامه
استدلال بر وجود خدا وجود دارد. ایشان ضمن ارائه براهینی بر این امر، لحاظ موجودات با علّت تا
بدین وسیله یافتن علت آنها مبرهن گردد را دلیلی پیشینی بر پی بردن به جود خداوند برای شناخت
اینکه علتشان خارج از مجموعه مخلوقات است، میداند و آن برهان را متفاوت از برهان صدیقین
ابنسینا دانسته و خارج از تقریرهای مختلفبرهان علّی که خود آنها را تبیین میکند، دانسته است.
نظریه وی در باب الهیات اخص، مبتنی بر دیدگاهی با مبنای عرفانی استکه خود آن را ذوق
متالهین میداند، میباشد. لذا در باب توحید هم، مقتضای چنین ذوقی، توحید در وجوب وجود و
توحید در وجود، دانسته و به علاوه توحید صفاتی و افعالی را هم بر همین مبنا، توجیه مینماید.
مقاله حاضر به شیوه کتابخانهای و بررسی و تحلیل اسنادی، دیدگاه دوانی را در باب شناخت
خداوند و چگونگی حصول آن، واکاوی نموده، به سوالات و مجهولاتی در این خصوصپاسخ
داده است.
خلاصه ماشینی:
"قومـــــی گویند حق به ما گویا شد در ضمن همین دانش ما دانا شد نی نی غلط اند جمله اوصاف کمال در ذات خـدا بود و به ما پیدا شد (دهباشی، ص49 ) وی همچنین در حاشیه قدیم شرح تجرید بیان می کند اینکه واجب، ماهیت ندارد یعنی شخص بسیط است و تحلیلش در عقل، به ماهیت و وجود امکان ندارد زیرا اگر ماهیت کلی داشته باشد از حیث ماهیت، موجود نیست بلکه برای تحصل یافتن نیازمند امر دیگر است پس وجودش عین ماهیت نیست و حتی اگر ماهیت بسیطی داشته باشد که غیر از وجود باشد اتصافش به وجود، نیازمند علتی خواهد بود که علتش، نفس هویت یا غیرش است و هر دو باطلند.
گرچه شکل استدلال تا حدی تغییر یافته است ولی بنظر می رسد اشکال دوانی بر تقریر اول بر این بیان نیز وارد باشد بعلاوه آنکه چنانکه در اشکال تقریر دیگر آورده است می توان گفت ممکن نسبت به هر کدام نسبت خاصی داشته باشد که دیگری آن نسبت را ندارد و به عبارت دیگر نسبت ممکنات به واجب ها علی السویه نیست تا ترجیح بلا مرجح لازم آید تقریر دیگر برهان متکلمین: تقریر دیگر برهان متکلمین که مورد نقد علامه قرار گرفته است، بدین صورت است که در صورت تعدد واجب یا همه آنها بر جمیع ممکنات قادرند یا قادر نیستند."