چکیده:
مسئله ازدواج یکی از حساسترین ، اجتماعیترین و نهادیترین برنامههای مدنی هر فرهنگ و ملت است. بر همین اساس، شکلگیری قرارداد وعقد ازدواج امری تشریفاتی و عقدی دارای ضوابط خاص محسوب میشود. در قانونهای و مقررات فقهی اسلامی نیز، شرایط و ویژگیهای خاصی برای این قرارداد تشریفاتی در نظر گرفته شده که از جمله این مباحث، چگونگی و حکم ازدواج مسلمان با غیرمسلمان است. نظریه مشهور فقها، این بوده که زن مسلمان در هیچ شرایطی حق ازدواج با مرد غیرمسلمان را ندارد و همچنین مرد مسلمان هم نمیتواند بهصورت دائم با زن غیرمسلمان ازدواج کند. البته در صورت ازدواج غیردائم مرد مسلمان با زن غیرمسلمان و پیدا شدن فرزند، بچه ملحق به مرد مسلمان است. در خصوص مستندات فقهی این مسئله دیدگاههای مخالفی مطرح شده و ابهامات و سوالاتی چند در بین است. مقاله حاضر به روش توصیفی - تحلیلی محتوایی و با ابزار کتابخانهای و دادههای مطالعاتی و فیشهای تحقیقاتی، مستندات فقهی مسئله مزبور را بازپژوهش کرده و به سوالات چندی در این زمینه پاسخ داده است.
خلاصه ماشینی:
به عبارت دیگر سؤالی که مورد ابتلا و مطرح در زمینۀ موضوعی مقاله است این خواهد بود که : آیا ازدواج مسلمان با غیرمسـلمان از جهت شرعی محدودیتی دارد؟ و آیا این محدودیت و یا عدم آن مطابق شرایط مقرره در قانون است ؟ بر اساس این سؤال ، فرضیه ای که مقاله در صدد مبرهن کردن آن است اینکـه : ازدواج مسلم با غیرمسلم به لحاظ موازین شرعی و فقهی دارای محدودیتی از جانـب زن و نیز مرد است و مقالۀ حاضر در این جهت ابداعی بوده و مطالب جدیدی طرح شده اسـت ؛ گرچه در این خصوص در کتاب های فقهی و دینـی مطـالبی آمـده و نیـز مقـالات پراکنـده نوشته شده است ؛ که در ادامه آورده خواهد شد؛ با مراجعه به متن مقاله و سـوابق مربـوط ، مشخص می شود که آنها جوابگوی سؤال تحقیق نخواهند بود.
ازدواج با زنان اهل کتاب از دیدگاه فقهای امامیه و اهل سنت بعضی از فقهای شیعه قائل به حرمت مطلق ازدواج با زنان یهودی و مسیحی هستند و برای اثبات ادعای خود به کتاب ١ و روایات (حر عاملی ، بی تا: ٤١٠؛ خـویی، ١٤٠٣: ١٤٠؛ اجمـاع نجفی ، ١٩٨١: ٤٢) و اصل احتیاط ٢ استناد جسته اند (خویی، ١٣٩٣: ٢٧٢).
شیخ طوسی در کتاب نهایه می نویسد: عقد متعه وط ء کنیز مجوسیه مکروه اسـت ، ولـی ممنوع نیست (طوسی ، ١٤٠٠: ٤٥٧ و ٤٩٠) اما در مورد ازدواج با زنان صائبان اکثـر فقهـای امامیه حکم به تحریم مطلق به دلیل مشرک بودن آنان داده اند؛ که می توان از یحییبن سـعید حلمی ، فخرالمحققین و بحرانی نام برد (بحرانی ، ١٤٠٨: ٢٣٧).