چکیده:
عقل و عقلانیت همواره در بستر تاریخ بشری، از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار بوده است؛ اما آنچه محل اختلاف آراء و همچنین توجه اندیشمندان است ویژگیها و مختصات عقل سلیم است؛ زیرا اگر عقل با سلامت فطرت همراه نباشد، بیش از آنکه مفید و ارزشمند باشد، عاملی برای اضمحلال و ویرانگری محسوب میشود. از سوی دیگر، علامه طباطبائی یکی از بزرگترین حکیمان متاله قرن اخیر بهشمار میرود. بنابراین، تبیین آراء ایشان از اهمیت ویژهای برخوردار است. بدینروی این مقاله در پی آن است که از منظر این شخصیت ممتاز، به این سوال پاسخ دهد که شروط و موانع دستیابی به عقل سلیم چیست؟ بدین منظور، ابتدا به واکاوی معنای لغوی و اصطلاحی «عقل» در آثار علامه طباطبائی همت گمارده و سپس به شروط دستیابی به عقل سلیم از منظر ایشان، با تفکیک شرط لازم و شرط کمال، و همچنین به موانع دستیابی به عقل سلیم و پایبندی به نتایج آن پرداخته است. نتایج این مقاله نشان میدهد که از منظر علامه، رعایت اصول منطقی، شرط لازم؛ و رعایت تقوا، عمل به علم قبلی و همچنین ورود در ولایت الهی جزو شروط کمال برای دستیابی به عقل سلیم است. طغیان غرایز، پیروی از گمان و همچنین تقلید بدون پشتوانة عقلی به عنوان مهمترین مانع برای دستیابی به عقل سلیم، و پیروی ازهوای نفس و تسلط قوة واهمه عواملی برای عدم پایبندی به نتایج عقل سلیم محسوب میشود.
Reason and rationality have always had a great value and importance throughout human history; however, what leads to disagreement and draws the attention of scholars is the characteristics and features of common sense, because if reason is not accompanied by a sound innate nature, rather than being useful and valuable, it can lead to destruction and devastation. On the other hand, Allameh Tabatabai is one of the greatest philosophers and theosophists of the last century and explaining his views is of particular importance. Thus, this paper seeks to address the question of the conditions and obstacles to achieving common sense from the perspective of this distinguished figure. To this end, firstly, the literal and idiomatic meaning of "reason" in Allameh Tabatabai's works is analyzed. Then, the paper distinguishes between the necessary and perfect condition for achieving common sense from his view point, and deals with the obstacles to achieving common sense and adherence to its outcomes. The research results show that, from the perspective of Allameh, upholding logical principles is a necessary condition; and observance of piety, practicing previous knowledge, as well as entering the Divine Providence are among the perfect conditions for achieving common sense. The outburst of instincts, acting based on suppositions, as well as imitation without rational support are considered to be the most important obstacle to the achievement of common sense, and the pursuit of sensual passions and the dominance of the faculty of imagination are factors contributing to inattention to the outcomes of common sense.
خلاصه ماشینی:
"ایشان در این زمینه مینویسد: مراد از «عقل» در کلام خدای تعالی، ادراکی است که با سلامت فطرت برای انسان دست دهد و اینجاست که معنای آیة «کذلک یبین الله لکم آیاته لعلکم تعقلون» به خوبی روشن میشود؛ زیرا در این آیه، بیان خدا مقدمة تمامیت علم است و تمامیت علم هم مقدمة عقل و وسیلهای به سوی آن؛ همچنانکه در جای دیگر نیز فرمود: «و تلک الامثال نضربها للناس و ما یعقلها الا العالمون» (طباطبائی، 1374، ج 2، ص 376).
در اینجا، علامه عقل را با فعلش، که همان مبدأیت برای صدور احکام کلی است، تعریف میکند و اثبات مینماید که اگر چنین نیرویی در وجود آدمی نباشد، به هیچ علمی، اعم از تجربی و غیرتجربی دست نمییابد؛ یعنی خاصیت علوم، کلی بودن آنهاست و اگر عملکرد آدمیان فقط در برداشتهای جزئی خلاصه میشد، هرگز قدرت تعمیم فلان حکم حتی تجربی را به موارد دیگر نداشتند، و این عقل است که میتواند احکام کلی صادر کند و موجب پیدایش علوم (اعم از تجربی و غیر تجربی) شود.
به بیان دیگر، درست است که بدون تقوا و عمل به علم قبلی و ورود در ولایت الهی نمیتوان به مراتب بالای کمال رسید، ولی بدون تمام این نکات و فقط با رعایت موازین منطقی و عقلی، میتوان به یک معرفت حداقلی دست یافت که آن معرفت برای شروع سیر فکری آدمی در مسیر قرب، مناسب و بلکه ضروری است ـ وگرنه به دور یا تسلسل منتهی میشود ـ ولی برای یافتن حقایق عالم و تجلی کامل عقلانیت در زندگی بشری ناگزیر از رعایت همة نکات گفته شده هستیم."