چکیده:
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و تعیین اولویتهای پژوهشی در
روانشناسی اسلامی است تا با فراهمساختن اطلاعات صحیح و کافی، گامی
مور در زمینة برنامهریزی پژوهشی و انجام پژوهشهای اولویتدار پرداشته شود.
روش این پژوهش کیفی، و ترکیبی از روش پیمایشی، تحلیل محتوا و تکنیک
دلفی است. جامعه آماری در شناسایی نیازها کلیة منابع اسنادی، انسانی وسازمانی
در زمینه روانشناسی اسلامی است. جامعه آماری در اولویتبندی شامل کلیه
متخصصان در زمینة روانشناسی اسلامی است و نمونه آماری در بخش شناسایی
شامل ۵۰۲ منبع در مجموع منابع اسنادی، انسانی وسازمانی میشود.
نمونه آماری در بخش اولویتبندی برای هر یک از ۱۴ پرسشنامة طراحیشده
در گرایشهای مختلف روانشناسی، شامل ۳۵ نفر از متخصصان و کارشناسان
میشود که با روش نمونهگیری هدفدار و با توجه به تخصصشان انتخاب شدند.
یافتههای پژوهش شامل دستیابی به ۳۱۱ عنوان پژوهشی در روانشناسی
اسلامی در ۱۴ گرایش روانشناسی است که ۶۰ عنوان اولویت الف (اولویت
خیلی زیاد)، ۱۴۰ عنوان اولویت ب (اولویت زیاد)، ۸۳ عنوان اولویت ج
(اولویت متوسط) و ۲۸ عنوان اولویت د (اولویت کم) دارند. بیشترین عنوان
با اولویت الف و ب، در گرایشهای روانشناسی مثبت، روانشناسی اجتماعی
و روانشناسی خانواده بود و کمترین عنوان با اولویت الف وب در گرایشهای
آسیبشناسی روانی، روانسنجی و روش تحقیق بود.
خلاصه ماشینی:
"برخی از نتایج نیازسنجی پژوهشی عبارت است از: - تقویت مدیریت جامع و استفاده از همه ظرفیتها در فرایند برنامهریزی پژوهشی؛ - شفافیت و پاسخگویی مراکز پژوهشی؛ - جهتگیری روشن برای هدایت فرایند برنامهریزی پژوهشی؛ - جلوگیری از اتلاف منابع در حوزههای بیاهمیت؛ - سازماندهی طرحهای مختلف پژوهشی؛ - جلوگیری از موازیکاری و پراکندهکاری؛ - آیندهنگری در برنامهریزی پژوهشی و پرهیز از تصمیمگیریهای لحظهای و غیرراهبردی؛ - تدوین برنامههای پژوهشی مبتنی بر مشارکت کلیه گروهها و عوامل متخصص و مرتبط در شناسایی عناوین پژوهشی؛ - تخصیص بهینة منابع و اعتبارات (فتحی واجارگاه، 1387).
نیازسنجی پژوهشی ریشه در نیازسنجی و مدیریت پژوهش دارد، و در یک تعریف جامع عبارت است از: فرایند پیچیدة شناسایی نیازهای پژوهشی بالقوه و تعیین اولویت در بین پروژههای مختلف تحقیقاتی، تا از این رهگذر مبنای قابل دفاعی برای تخصیص مؤثر منابع فراهم آید (فتحی واجارگاه، 1387).
از مزیتهای این دو روش میتوان به استفاده از افراد با دانش، مهارت کافی وبا مسئولیت پژوهشی در روش دلفی، و برقراری ارتباط و تعامل با گروه هدف (پژوهشگران و متخصصان) در روش چکلیست اشاره کرد؛ بهطور کلی فرایند مشارکت افراد و گروههای مختلف با دانش تخصصی باعث غنیشدن الگوی شناسایی و اولویتیابی نیازهای پژوهشی، بهوجودآمدن بینش پژوهش، ایجاد احساس مالکیت و تعهد در انجام طرحهای پژوهشی و تخصیص بهینة منابع مالی به آنها میشود (کیسی، 2001)."