چکیده:
جامعه شناسی فرهنگی و مطالعات فرهنگی به عنوان دو نمایندهفرهنگ گرایی، با مبانی مورد ادعای خود، دیگر به لحاظ محتوایی و روش شناسی نمی توانند از الگوهای پیشین در تحقیق، مانند اصل یکسانی و تعمیم پذیری استفاده کنند. آنها نیازمند بستر روشی جدیدی اندکه به نحو قابل توجهی با نظام اندیشه ای مورد نظر داعیه داران علم بومی ارتباط می یابد. از سوی دیگر، آنها با ایجاد موانعی برای علم، مانند ضعف در گزینش گری و تحلیل انقطاعی، می توانند سبب تضعیف علم بومی نیز بشوند.
هدف: نوشتار حاضربه بررسی امکانات فرهنگ گرایی(تقویت کننده وجه بومی) در کنار محدودیتهای آن(تضعیف کننده وجه علمی) برای تولید یک علم بومی پرداخته است.
روش: در این مسیر، از روش تحلیل نظری و مفهومی استفاده شده و با بررسی جامعه شناسی فرهنگی، مطالعات فرهنگی و فرهنگ گرایی، امکانات و محدودیتها احصا شده است. یافته ها: می توان رویکرد فرهنگ گرایی را از منظر جستجو برای فهم بافتهای فرهنگی متفاوت هر جامعه، تقویت کننده علم بومی به شمار آورد، امادر عین حال می بایست به محدودیتهای فرهنگ گرایی برای تولید علم بومی نیز توجه داشت؛
نتیجه گیری: با توجه به تحلیل صورت گرفته در این مقاله مشخص می شود که اگرچه فرهنگ گرایی امکاناتی را به روی علم بومی می گشاید و آن را از غرب محوری و تجددزدگی می رهاند، اما به دلیل وجود محدودیتهایی مانند تحلیل انقطاعی یا ضعف در گزینش گری و به خصوص برخی تبعات نسبی گرایانه، نمی توان به صورت همه جانبه از آن استفاده کرد.
Objectives: The author of the present article intends to analyze the possibilities of cultural attitude (as native aspect motivator) and limitations of cultural attitude (which weaken the scientific aspect) in native science production.
Method: The method of the paper is conceptual and theories analyses and analyses of cultural sociology، cultural studies and finally the cultural attitude toward the possibilities and limitations are predicted.
Results: The results of the survey indicate that cultural approach brings some possibilities for native science and rescues the native science from western aspects and modernistic consequences but on the other hand it fails to be executed completely because of limitations like detachment analysis or weaknesses in selection and particularly some consequences of relativism.
Conclusion: The author of the article concludes the native science believers employ other rough dimensions (particularly measures rooted in Islamic sources) to strengthen the scientific aspects .it enables them to combine the strengthening measures of native aspect and scientific aspects together.
خلاصه ماشینی:
امکانات و محدودیتهای فرهنگگرایی برای ایجاد یک علم بومی ( چکیده جامعهشناسی فرهنگی و مطالعات فرهنگی به عنوان دو نمایندۀفرهنگگرایی، با مبانی مورد ادعای خود، دیگر به لحاظ محتوایی و روششناسی نمیتوانند از الگوهای پیشین در تحقیق، مانند اصل یکسانی و تعمیمپذیری استفاده کنند.
یافته ها: میتوان رویکرد فرهنگگرایی را از منظر جستجو برای فهم بافتهای فرهنگی متفاوت هر جامعه، تقویتکنندۀ علم بومی به شمار آورد، امادر عین حال میبایست به محدودیتهای فرهنگگرایی برای تولید علم بومی نیز توجه داشت؛ نتیجهگیری: با توجه به تحلیل صورت گرفته در این مقاله مشخص می شود که اگرچه فرهنگگرایی امکاناتی را به روی علم بومی میگشاید و آن را از غربمحوری و تجددزدگی میرهاند، اما به دلیل وجود محدودیتهایی مانند تحلیل انقطاعی یا ضعف در گزینشگری و به خصوص برخی تبعات نسبیگرایانه، نمیتوان به صورت همهجانبه از آن استفاده کرد.
از طرفی، ادعای محوری مطرحکنندگان علم بومی نیز این است که یک محیط فرهنگی-اجتماعی خاص، میتواند دارای مناسباتی ویژه باشد که برای فهم آن محیط، ضرورتا باید به این مناسبات رجوع کرد.
با توجه به آنچه ذکر شد، فرض اصلی این مقاله بر این است که جامعهشناسی فرهنگی و مطالعات فرهنگی،به عنوان دو نمایندۀفرهنگگرایی، به صورت دوگانه، هم میتوانند سبب تقویت علم بومی شوند و هم با ایجاد موانعی برای علم، به خصوص نسبیگرایی و خاصگرایی،علم بومی را تضعیف کنند.
(همان:150) جامعهشناسی فرهنگی، با اهمیت دادن به معنایی که افراد و گروهها از یک رخداد اجتماعی و فرهنگی درک میکنند و همچنین در نظر داشتن مفهوممکان به عنوان یک عنصر فعال در زندگی اجتماعی، ضرورت مطالعات بومی را به میان میآورد.