چکیده:
هدف: پژوهش حاضر ضمن تبیین مولفه های دانش و اطلاعات، چالش کارامدی در علوم انسانی را مورد واکاوی قرار داده است. پیشرفتهای روزافزون انسان در عصر مدرن، منیت انسان مدرن را بر پایه باورهای اومانیستی و پسااومانیستی تا به حدی پیش برده که ساختار اجتماع و فرهنگ را حول باورهای مدرن و پست مدرن قرار داده است. با بروز روش تجربی و علمی، در معنای اصلی دانش تغییراتی رخ داد و دانش یک چارچوب علوم طبیعی و تجربی به خود گرفت و هر گونه حالت غایت گرایانه از آن برداشته شد و آموزه «دانش برای دانش» تغییر کرد، به طوری که ملاک تعیین دانش «کارآمدی» شد.
روش: روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی بوده است.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که علوم مهندسی و پایه، در مرکز توجه قرار دارند و علوم انسانی در حاشیه اند. به عبارت دیگر؛ دانش باید به توانایی منجر شود و گر نه، اطلاق «دانش» بر آن، اشتباه است.
نتیجه گیری: در جوامعی که معیار «کاربردپذیری» بر قلمروی «دانش علمی» آن حاکمیت یافته، سوال «آیا حقیقی است؟» به «چه فایده ای دارد؟» و «آیا کارامد است؟» تقلیل می یابد. لذا نظام آموزش عالی کشور باید دانشجویان را در همه ابعاد وجودی پرورش دهد. رشته ها ی علوم انسانی کمک می کنند که انسان، فرهنگ خود را درک و جایگاه خود را در جهان تعیین کند و نیروی تعقل را در جهت زندگی هوشمندانه اعتلا بخشد. به همین دلیل، مطالعات علوم انسانی باید اولویت داشته باشد.
Objectives: The present survey intends to explain the components of knowledge and information and identify the barriers and find out ways with scientific approach and analyzes human sciences challenges in the field of practicability and function. The author in this research describes the day by day development of human being in modern era and the ego of modern man which is based on humanistic and post-humanistic beliefs. Then refers to experimental and scientific methods and ignoring the goal-oriented ideas by modern man whose opinion is limited in the framework of natural sciences.
Method: The method of the research is analyzes- descriptive study.
Results: The results of the study indicate that basic engineering sciences are at the center of concentration and vice versa the human sciences are in margin and ignorance.
Conclusion: The authors of the article conclude that the human sciences should be the first priority in programming and policy making in universities and scientific centers. Humanities discipline helps people understand their own culture and determine their place in the world. Therefore studies in humanities should be a priority.
خلاصه ماشینی:
(لیوتار، 1380) با ظهور «معرفتشناسیهای پسامدرن» و بحرانهای «مشروعیت»(هابرماس، 1972) و «عینیت»(فوکو، 1972) و در کنار تولید فزایندۀ اطلاعات، دادههای رنگارنگ و «انفجار دانش»، Knowledge Intensive Economy Scientific Exploitation Center Periphery Lyotard Payment Knowledge Investment Knowledge Habermas Foucault هشدار میرسد که با وضعیت «پایان شناخت در آموزش عالی»(بارنت و گریفین، 1997) و «انفجار جهل»(لوکاسیویچ، 1994) مواجهیم؛ شرایطی که هر نوع اطلاعات، ایده و دادهای، بدون گذر از صافی سنجش و ارزیابی اهل دانش، به سرعت به کمک «رسانههای مجازی»، در اقصی نقاط عالم گسترش مییابند؛ شرایطی که گفته میشود «آگاهی» و «اطلاعات» افزایش، اما «شعور»، «شناخت» و «قوۀ تجزیه و تحلیل انتقادی» کاهش مییابد.
از دیدگاه نوناکا و تاکیئوچی(1995)، دانش فرایند پویایی انسانی از باورهای شخصی Barnet & Griffin The Ignorance Explosion Lukasiewicz The Masses Davenport and Prusak Nonaka and Takeuchi قضاوتشده به سمت حقیقت است.
وی همچنین ادعا میکند که این دو نوع دانش گر چه از هم متمایزند، اما از هم Hirst Powell & Swart M.
نخست، تبدیل نگرش مکانیکی به سیستمهای خودسامان دارای بازخورد مثبت و منفی؛ دوم، تبدیل Minaturizetion The Crisis of Higher Education Pelikan Lucas Levine Katz Sinnot & Jonson Scott Seville, A.
(فاضلی، 1383) Linear Choas Complexity Deterministic Open Fischman Knowledge-Based Society Postindustrial Postmodern Readings Posthistorical از طرفی؛ با ظهور و توسعۀ فناوری اطلاعات و ارتباطات و تکوین جامعۀ دانشی، تحولات اساسی در عرصۀ دانشگاهها شکل گرفته است.