چکیده:
در حقوق اسلامی یکی از آثار مهم نکاح از نظر اسلام، الزام زوج به دادن نفقه زوجه است. چنانچه زوج در ضمن عقد نکاح شرط کند که زوجه از نفقه بهره مند نباشد یا تنها از بخشی از آن بهره مند شود، صحت چنین شرطی مبتنی بر آن است که نفقه از مصادیق حق تلقی گردد. همچنین اسقاط آن نسبت به زمان آینده صحیح باشد. زیرا فقط حقی را می توان توسط شرط در ضمن عقد ساقط کرد که اسقاط آن صرف نظر از شرط صحیح باشد. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی- استنباطی و گردآوری اطلاعات مورد نیاز به صورت کتابخانهای مسأله شرط سقوط نفقه زوجه مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به روایات و از آنجایی که به مانند سایر دیون، ویژگی قابلیت اسقاط و نقل و انتقال به وسیله ارث و مصالحه در نفقه زوجه جاری است باید آن را حق بشمار آورد. همچنین با توجه به اینکه اسقاط نفقه زوجه نسبت به تمام زمان آینده صحیح است و شرط سقوط آن هیچ مخالفتی با قوانین آمره و نظم عمومی ندارد، شرط سقوط نفقه زوجه در ضمن عقد نکاح صحیح و معتبر تلقی می گردد.
One of the important works of marriage in Islamic law is the requirement for husband to give alimony to the spousal. If the husband make provision while the marriage contract for the spousal not to benefit from alimony or only to benefit from a part of it, the validity of such a condition is based on the fact that alimony is considered as an instance of right. Its abatement is also true for the future because only a right can be abated by the condition of the marriage contract that, its abatement is true regardless of the condition. In this paper, the issue of the condition for the alimony abatement of the spousal is studied sing the analytical-inferential method and collecting the required information in a library method and according to narratives, and since, like other deities, the property of the abatement potential and transfer through inheritance and reconciliation is true in the spousal alimony, it should be considered as right. Also, given that the abatement of the spousal alimony is true for all future time and the abatement condition is not contrary to the public rules, the alimony abatement condition of the spousal is valid during the marriage contract.
خلاصه ماشینی:
به هر حال، صرف نظر از این تعاریف و انتقاداتی که به هر یک از آنها وارد است، آنچه در این نوشتار حائز اهمیت است ارائه ملاکی برای تمیز و تشخیص حق از حکم است تا تشخیص داده شود که نفقه زوجه از مصادیق حق است یا حکم؟ در این رابطه باید گفت از مجموعه مباحثی که در باب حق و حکم بین شده به دست میآید که ملاک و معیار تشخیص حق و حکم یکی از این سه امر است: 1- هر چیزی که به وسیلهی ارث به مورث منتقل شود حق است والا حکم است 2- هر چیزی که قابل اسقاط باشد حق است وگرنه حکم است 3- هر چیزی که قابل معاوضه و مصالحه باشد یعنی به وسیلهی صلح یا غیر آن به دیگری منتقل شود حق است وگرنه حکم است( رشتی گیلانی،1407، 7؛ حسینی شیرازی، بیتا، 15، 65).
این دو فقیه معتقدند شرط عدم انفاق زوجه در ضمن عقد نکاح، باطل است (علامه حلی، 1419، 3، 77؛ فاضل مقداد، 1404، 3، 2) و در مباحث پیشین بیان شد که هر مجعول شرعی که قابلیت اسقاط نداشته باشد حکم است.
همچنین فقهایی که قائل به عدم صحت ضمان نفقه آینده زوجه هستند دلیل آن را بطلان ضمان ما لم یجب میدانند و در توضیح ما لم یجب بودن این ضمان تصریح کردهاند «از آنجا که نفقه عوض تمکین است و تمکین نسبت به زمان آینده حاصل نیست، بنابراین نفقه آینده به ذمه زوج تعلق نگرفته بنابراین ضمان آن صحیح نیست» (بحرانی، 1405، 21، 28؛ حسینی عاملی، 1405، 21، 28؛ علامه حلی،1420، 2، 553؛ موسوی بجنوردی، 1419 ،6، 16).