چکیده:
در متون دینی بین بسیاری از مفاهیم ارتباط متقابل وجود دارد. دو مفهوم «تفکر» و «تقوی» از مفاهیمی هستند که این پیوند در آنها به وضوح مشاهده می شود. نوشتار پیش رو با روش توصیفی - تحلیلی در مقام بررسی رابطه متقابل این دو مفهوم برآمده و به اختصار به بیان تاثیرات تفکر در تقوی و بالعکس پرداخته است. از این رو به معبر قرار گرفتن تفکر برای تقوی و تعمیق تقوی توسط تفکر در بخش تاثیرات تفکر بر تقوی اشاره نموده و هدایت فکری و هشدار دهی را در بخش تاثیرات تقوی بر تفکر مورد توجه قرار داده است همچنانکه به رابطه مراتب تقوی با اندیشه ورزی و سرّ مخاطب قرار گرفتن اندیشه ورزان اشاره نموده و در نهایت پیوند این دو مفهوم را پیوندی ضروری و واجد اثار می داند.
خلاصه ماشینی:
نقش تفکر در تقوا به طور یقین اندیشهورزی با پرهیزکاری در ارتباط است و آبشخور رفتارهای انسانی در بعد فردی و اجتماعی از مجرای تفکر است و تفکر میتواند با تعیین جهتهای فکری صحیح یا سقیم، ضرورت پروا و حفظ حدود و مرزهای الهی و اجتماعی را در برابر آدمی قرار دهد و در مواردی آدمی را به حرکت در یک مسیر تشویق کند و نیز در مواردی انسان را از انتخاب مسیری دیگر باز دارد.
هرچند تقوا نیز پایان راه نیست بلکه طبق آیات قرآن کریم، تقوا در اهداف میانی قرار دارد و بعد از رسیدن به تقوا، رسیدن به «فلاح» لازم است آنگونه که در این آیه میخوانیم: «فاتقوا الله یا أولی الألباب لعلکم تفلحون» (مائده: 100).
نویسندۀ تفسیر کبیر در بیان سر مخاطب قرار گرفتن اندیشهورزان در آیۀ «فاتقوا الله یا أولی الألباب الذین آمنوا» (طلاق: 10) به درجات و مراتب تقوا اشاره میکند و مینویسد: تقوا از مرتبۀ اولیه یعنی شرک شروع میشود و تا پرهیز از کبائر و صغائر ادامه مییابد.
6. بررسی ارتباط تفکر و تقوا در آیۀ «واتقوا الله ویعلمکم الله» (بقره: 282) ذکر جداگانۀ آیۀ فوق به دلیل اختلافی است که در تفاسیر ذیل آن، نسبت به موضوع مورد بحث وجود دارد.
علامه طباطبایی(ره) هرچند تلازم بین تقوا و تعلیم الهی (بخشی از فرایند تفکر) را مورد تأیید کتاب و سنت میداند، اما در آیۀ فوق انکار میکند و برداشت مفسرین از این رابطه را ذیل آیه مذکور خطا میداند.