چکیده:
این پژوهش با هدف بررسی انواع طلاق و پیامدهای اجتماعی آن انجام شده است و در آن از نظریۀ کنش عقلانی وبر و کنش منطقی پارتو و همچنین نظریۀ اقتصادی گری بکر مبنی بر گونههای طلاق عقلانی (جاهطلبانه، فاعلانه، توافقی، منفعلانه) و طلاق غیرعقلانی (اجباری و شتابزده) با متغیرهای سرمایۀ اجتماعی، کیفیت زندگی، امنیت اجتماعی و اخلاقی، فرصتهای اجتماعی، دوگانگی نقش، رابطههای اجتماعی و پایگاه اجتماعی استفاده شده است. پژوهش حاضر، با روش پیمایشی و روششناسی کمی انجام شده است. جامعۀ آماری، همۀ زنان مطلقۀ تحت پوشش کمیتۀ امداد استان چهارمحال و بختیاری در سال 1395 بوده است که تعداد 400 نفر با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران و با تکنیک طبقهای منظم با ابزار پرسشنامۀ محققساخته و استاندارد (در حوزۀ کیفیت زندگی و سرمایۀ اجتماعی) مطالعه و بررسی شدهاند. ابزار سنجش با روایی صوری و سازهای (تحلیل عاملی) ارزیابی شده است و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برابر با 87/0 اعلام شده است. دادهها نیز در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرمافزارهای آماری Spss و Amos ارائه شده است. نتیجهها نشان میدهند همۀ متغیرهای پژوهش در سطح p=/0001 معنیدار بودهاند؛ به طوری که طلاق عقلانی جاهطلبانه برارتباطهای اجتماعی، فرصتهای اجتماعی، امنیت اجتماعی و اخلاقی و کیفیت زندگی، تأثیر مثبت و مستقیم و بر سرمایۀ اجتماعی، دوگانگی نقش و پایگاه اجتماعی، تأثیر منفی و معکوس دارد. طلاق عقلانی فاعلانه بر ارتباطهای اجتماعی، فرصتهای اجتماعی و پایگاه اجتماعی، تأثیر منفی و معکوس و بر سرمایۀ اجتماعی، امنیت اجتماعی و اخلاقی و دوگانگی نقش، تأثیر مثبت و مستقیم دارد. طلاق عقلانی توافقی بر ارتباطهای اجتماعی، فرصتهای اجتماعی و کیفیت زندگی، تأثیر منفی و معکوس و بر سرمایۀ اجتماعی، امنیت اجتماعی و اخلاقی و دوگانگی نقش، تأثیر مثبت و مستقیم دارد. طلاق عقلانی منفعلانه بر ارتباطهای اجتماعی متمرکز، فرصتهای اجتماعی و کیفیت زندگی، تأثیر مثبت و مستقیم و بر سرمایۀ اجتماعی، امنیت اجتماعی و اخلاقی و دوگانگی نقش، تأثیر منفی و معکوس دارد. طلاق غیرعقلانی شتابزده و اجباری بر فرصتهای اجتماعی، تأثیر منفی و معکوس و بر سرمایۀ اجتماعی، دوگانگی نقش و امنیت اجتماعی و اخلاقی، تأثیر مثبت و مستقیم دارد. در کل نتیجهها نشان میدهند طلاقهای عقلانی، پیامدهای اجتماعی کمتری نسبت به طلاقهای غیرعقلانی دارند و با توجه به نقش فاعل کنش در تصمیم به طلاق، پیامدها نیز متفاوتاند.
Introduction: The present study was conducted to evaluate the typology of divorce and its social consequences. The divorce is classified and studied and divided into two types of rational and irrational. Rational divorce is divided into four categories of ambitious divorce، subjective، adaptive and passive. The main characteristic of this type، as its name suggests، is the rationality of the actors. For subjects who fall into this category، divorce is considered rational. Irrational divorce involves hasty and compulsory، which is due to the exterior requirements or the insistence of the opposing party، and the subject of divorce has no desire for separation and has not experienced an emotional divorce. Moreover، Weber’s Action and Pareto’s Logical Action، as well as Becker’s Theory of Economics were studied with social capital variables، quality of life، social security and moral، social opportunities، role ambiguity، social relations، and social status.
Materials & Methods: The present study is conducted quantitatively as a survey. The statistical society of all divorced women was covered by the Chaharmahal and Bakhtiari province Relief Committee in 1395. About 400 people were examined by using the Cochran sampling formula and by regular cluster technique using a researcher-made questionnaire and a standard questionnaire (in the field of quality of life and social capital). Measurement tools have been finalized with face validity and instruments (factor analysis) and its reliability has been confirmed using Cronbach's alpha coefficient. The data are presented at two descriptive and inferential levels using the SPSS and AMOS statistical software.
Discussion of Results and Conclusions: The results show that all of the research variables were significant at p=/0001 level، so that rational ambitious divorce affects social relationships، social opportunities، social and moral security، quality of life، it has positive and direct impact on social capital، role duality. However، social status has a negative and inverse effect. Rational divorce has a direct and direct effect on social communication، social opportunities، negative social repercussions on social capital، social and moral security، and dualism. Rational divorce means agreeing on social relationships، social opportunities، negative and negative quality of life، and social capital، social and moral security، duality has a positive and direct effect. Rational passive divorce has a negative effect on social communication، social opportunities، but is on a positive and direct relation with quality of life، and social capital، and social and moral security. Overall، the results of the research show that racial divorces can have adverse social consequences for subjects. This means that hasty and compulsory irrational divorces have high-risk consequences (because they are not decision-makers or without thinking and reasoning about the social consequences of divorce) for divorced people.
خلاصه ماشینی:
"کاهش میزان سرمایۀ اجتماعی در همۀ بعدهای آن (پروین، 1391)، پذیرفتن مسئولیت فرزندان به تنهایی، تأثیرگرفتن از کیفیت زندگی، آسیبدیدن رابطههای اجتماعی، کاهش امنیت اجتماعی، تغییر و فشار مالی و اقتصادی بهویژه بین قشر کمدرآمد، فقر مسکن و اشتغال و به طور کلی کاهش فرصتهای اجتماعی برای زنان مطلقه و افراد تحت سرپرستی آنان و جابهجایی نقشهای اجتماعی زنان مطلقه در جامعه که هم نقش پدری و هم نقش مادری را ایفا میکنند، تنها بخش کوچکی از پیامدهای اجتماعی طلاقاند که ازطریق محرومیتهای پس از طلاق ازجمله طرد اجتماع و کاهش شبکۀ رابطهها برای زنان مطلقه به وجود میآیند.
آنها نتیجه گرفتهاند علیرغم مشکلهای فراوانی که طلاق برای زنان ایجاد میکند، پیامدهای مثبتی نیز برای آنان دارد؛ هرچند هنوز همۀ زنان احساس میکنند به حمایتشدن نیاز دارند و از تنهایی در زندگی بهشدت ناراحتاند، تعداد زیادی از زنان با وجود مشکلهای بسیاری که در زندگی قبلی داشتهاند، همچنان به ازدواج مجدد تمایل دارند و این امر نشاندهندۀ پایبندی زنان به خانواده است.
تجربۀ مداوم فقر و تغییرنکردن کیفیت زندگی، تأثیر مخربی بر تصویر فرزندان از زندگی و برنامهشان برای آینده میگذارد و ناکامی تحصیلی، ترک تحصیل جهت مشغولشدن به کار و کمک به تأمین خرجهای زندگی، ازدواج زودهنگام دختران و تکرار چرخۀ طلاق در آنان، ازجمله آسیبهایی است که فرزندان این قبیل خانوادهها با آنها درگیر میشوند؛ بنابراین پیشنهاد میشود در نهادهای حمایتی، پست کارشناس بررسی مسئلههای زنان بیسرپرست و بهویژه زنان مطلقه ایجاد شود."