خلاصه ماشینی:
اما اشکالاتی در نقد نویسنده و نحوۀ تحلیل او وجود دارد که در زیر اشاراتی به آنها میکنیم: نویسنده در فصل چهارم و پنجم کتاب، به بررسی تاثیر صور خیال ادبی بر نقاشی میپردازد.
نقاشی نیمۀ نخست قاجار اشاره به مایههای سبک کهن نقاشی ایرانی دارد اما این نباید موجب شود که آن را بازگشت به سبکهای پیشین بدانیم و همتراز با ادبیات آن را سبکی بازگشتی قلمداد کنیم (باید توجه داشت که عنوان «بازگشت» لزوماً همسانی کامل و دقیق نیست).
در فصلهای ابتدایی نویسنده به خوبی به تأثیر دربار فتحعلیشاه اشاره کرده و پای تاریخ را به میان کشیده است اما در بخش تحلیل و استفاده از دلایل تاریخی کمکاری وجود دارد و تطبیق و مقایسۀ بیشتر بر محور نشانههای ادبی و تصویری است.
نویسنده در این جا باید تلاش بیشتری برای دریافتن بوطیقای ادبیات سبک بازگشت میکرد، یعنی نحوۀ ساختار استعاری یک نوع ادبی و همچنین ارتباط آن با ساختار استعاری دیگر که در اینجا نقاشی است.
در این کتاب نویسنده به خوبی نشانههای آرمانی معشوق را به تفکیک در اشعار مختلف آورده و به اهمیت جایگاه آنان نزد شاعران پرداخته است اما یک مطالعۀ ادبی بر مبنای تحلیل کلمه به کلمه پیش نمیرود.
جمعبندی کتاب همگامی ادبیات و نقاشی قاجار بحثی مفید پیرامون دو نظام ادبی و تصویری پیش میکشد و دورهای مهم از تاریخ فرهنگی ایران را بررسی میکند.
نویسنده در تحلیل تأثیر و تأثرهای میان ادبیات و نقاشی صرفاً به ارتباط جزء به جزء بسنده کرده و از آن به این نتیجه میرسد که نشانههای تصویری موجود در نقاشیها همان صور خیال ادب فارسی است.