چکیده:
امروزه برنامه ریزان در سطح خرد و کلان به اهمیت نقش زنان در پیشبرد اهداف جامعه واقف شده اند. با این حال شرایط فرهنگی حاکم بر جامعه هم چنان علایقی را در سطح جامعه به نمایش می گذارد که مانع ارزش گذاری واقعی فعالیت زنان در جامعه می شود. یکی از شاخص های مهمی که به عنوان معیار توسعه جنسیتی و نیز توانمندسازی زنان مورد توجه قرار می گیرد، میزان مشارکت زنان در تصمیم گیری های کلان کشور و هم چنین حضور آنها در پست های مدیریتی است. زنان در افزایش بهره وری و توسعه اجتماعی و اقتصادی کشورها نقشی بنیادی دارند. اما در بازار کار زنان سهم اندکی در انتخاب شدن برای رتبه های بالای مدیریت سازمانی دارند. در ادبیات مدیریت، علت عدم ارتقا و پیشرفت زنان را وجود پدیده ای موسوم به "سقف شیشهای" می دانند. سقف شیشهای به موانع مصنوعی و نامرئی، تصمیمات سازمانی و تعصبات مسئولان سازمان اطلاق می شود که مانع پیشرفت اشخاص با صلاحیت به ویژه زنان در داخل سازمان ها می شود. این پدیده که حاصل عوامل و عناصر متعددی است نشان از تاخر فرهنگی داشته و ناشی از تعمیم نامنصفانهی تفاوتهای زیستی زنان و مردان به حوزه های کاری است که تبعات منفی خود را بروز داده و باعث شده است که از توانمندی فکری و تخصصی و قابلیتهای مدیریتی زنان استفاده مناسب به عمل نیاید. این مقاله سعی بر آن دارد که ضمن تعریف سقف شیشهای، عوامل مختلف ایجاد سقف شیشهای را در سازمان مورد بررسی قرار داده و با نگاهی به توانمندسازی زنان، وضعیت امروز زنان در سطوح مدیریت برخی کشورها را تحلیل نموده و راههای شکستن سقف شیشهای را نیز توضیح دهد.
خلاصه ماشینی:
يكي از شاخص هاي مهمي كه به عنوان معيار توسعه جنسيتي و نيز توانمندسازي زنان مورد توجه قرار مي گيرد، ميزان مشاركت زنان در تصميم گيري هاي كلان كشور و هم چنين حضور آنها در پست هاي مديريتي است.
بنابراين در ارتباط با حضور و يا عدم حضور زنان در پست هاي مديريتي سوالات زير ايجاد مي شود: - چرا با وجود اينكه نيمي از جمعيت جامعه از زنان تشكيل شده است و آنان به منزله پرورش دهندگان نسل آينده تاثير بسيار شگرفتي بر توسعه همه جانبه و پايدار دارند، كماكان حضور آنها در جامعه ناديده گرفته مي شود؟ - چرا با توجه به اينكه آمارها نشان مي دهد در سال هاي اخير حضور و مشاركت زنان در حوزه هاي متفاوت افزايش يافته است، در بعد كيفي چندان رشدي در تصدي زنان در مسئوليت هاي سطح بالاتر مشاهده نشده است؟ - چرا زنان، با وجود بهره مندي از تحصيلات و تجربه كافي، به طور معمول از توان و تمايل كافي جهت پذيرش مسئوليت و پست هاي حساس برخوردار نيستند؟ در مطالعات انجام شده تا كنون، اين نتايج بدست آمده است: در يكي از پژوهش ها، درقالب فرضيه هايي، اسناد ناتواني به خانم ها و جدي تلقي نشدن آنها به مثابه يكي از عوامل موثر بر كاهش فرصت شغلي زنان تلقي شده است (داوري و رضا زاده، 1392).
يكي از شاخص هاي مهمي كه به عنوان معيار توسعه جنسيتي و نيز توانمندسازي زنان مورد توجه قرار مي گيرد، ميزان مشاركت زنان در تصميم گيري هاي كلان كشور و هم چنين حضور آنها در پست هاي مديريتي است(جعفرنژاد، 1384).