چکیده:
فلسفهی تعلیم و تربیت از حوزههای دانشی جدیدی است که از حوزههایی چون فلسفهی نفس (ذهن)، فلسفهی اخلاق و ... تفکیکشده و استقلالیافته است. بحثهای حکمت عملی و اخلاق در سنت فلسفی اسلامی از منابع بحثهای تعلیم و تربیت به شمار میرود.
خواجهنصیرالدین طوسی با جایگاه ویژهای که در بحثهای حکمت عملی و اخلاق پژوهی در سنت اسلامی دارد، نمونهی مناسبی برای استخراج نظریهی تعلیم و تربیت فیلسوفان مسلمان است. در این مقاله سعی شده تا رئوس کلی نظریهی تعلیم و تربیت خواجهنصیرالدین طوسی در یک چهارچوب منطقی بیان شود.
خلاصه ماشینی:
"(نصیرالدین طوسی، 1387، صص 222-227) ازنظر خواجه اهداف میانی نیز این موارد است: الف- تهذیب قوهی شهوی: اولین قوهای است که در کودک بروز مییابد و از پایهایترین مراحل در تربیت اخلاقی است.
اهداف آموزشی یا تعلیمی: ازنظر خواجه در آموزش هدفگذاری لازم است و تربیت اخلاقی بدون محتوا میسر نیست و نمیتوان صرفا به کودک مفاهیم اخلاقی و روشهای زیست اخلاقی را آموخت و باید این روشها و مفاهیم در قالب یک محتوا باشد.
این ارائهی محتوا دو مرحله دارد: در مرحلهی اول که هنوز فرد به درک اخلاقی نرسیده است، ارائهی محتوا باید در قالب قواعد کلی باشد و دریافتش توسط مخاطب ناآگاهانه صورت میگیرد.
شرافت، کرامت و ارزشمندی انسان؛ ازنظر خواجه انسان دارای سرشت ویژهای است و این سرشت ویژه که سویهای قدسی هم دارد باید در تمام مراحل تربیت اخلاقی مورد لحاظ باشد.
اراده و اندیشه دو خاستگاه تربیت در انسان از نظر خواجه با توجه به این که نیروی اراده و اندیشه خاستگاه اخلاق است؛ صرف فطرت عامل رهنمونی به سوی اخلاق نیست مگر با نیروی تعقل و به تبع ادراک ارزش های اخلاقی.
از این نظر و با توجه به فرآیند رشد انسان، خواجه قائل است که تربیت کودک در ابتدا باید به شکل تأدیب، اجبار، عادت و ملکه باشد تا بعد از آن در مرحله ی نوجوانی و جوانی که فرد دارای ادراک و تعقل می شود، تربیت اخلاقی، مبنای استدلالی بیابد."