چکیده:
هدف پژوهش تبیین مبانی، اصول و روش های تربیت معنوی با تاکید بر آراء علامه طباطبایی; است که در آن از روش تحلیل پیش رونده و روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده است. نتایج بیانگر آن بود که در نظر علامه معنویت به طور ذاتی در درون آدمی وجود دارد و حرکت در مسیر معنویت نیز به طور فطری در نهاد او قرار داده شده، شکل گیری این معنویت تدریجی بوده و مستلزم جهت دهی به فرآیند تجرد نفس است. در این پژوهش تربیت معنوی، تربیت مربوط به روح و سیر و سلوک در درجات معنوی شناخته شده که با رعایت جانب اعتدال بین ماده و معنا منجر به تجرد هرچه بیشتر روح و رسیدن به قرب الهی می گردد. بر اساس بررسی های انجام شده اندیشه های بنیادی علامه در زمینه تربیت معنوی تحت شش عنوان مطرح گردیده که هر یک دارای اصل یا اصول و روش هایی است که به تحقق این اصول می انجامد.
The purpose of this research is to explain Foundations, principles and methods of spiritual education with an emphasis on the views of Allameh Tabatabai. Progressive analysis and also descriptive-analytical method is used in this research. The results show that according to Allameh Tabatabai's views, spirituality is something inherent within man and moving on the path of spirituality is also innate or natural. In this view spirituality is forming in a gradual process which directs the process of immateriality of the soul. In this research, spiritual education, and also spiritual journey of the soul are discussed. It is obvious that respect to the balance between material and meaning can be effective to the process of immateriality of the soul and consequently getting closer to God. According to this research, the fundamental ideas of Allama studies in the field of spiritual education are based on six titles that each has its own principles and procedures. These titles finally will lead to the realization of principles.
خلاصه ماشینی:
از نظر علامه اسلام تنها آیینی است که میان مادیت و معنویت روشی متوسط و معتدل انتخاب کرده است، چنانچه بیان میدارد اسلام در تعلیمات خود روشی را انتخاب کرده که واسطه میان زندگی مادی و معنوی است و در حقیقت میان دو نوع زندگی که کاملا با هم متضاد مینمایند، آشتی داده و با هم آمیخته است و حقا انسان نیز جز این راهی برای استکمال ندارد؛ زیرا بسیار روشن است که هر نوع از انواع آفریدهها کمال خود را که هدف هستی خودش است از راه فعالیت فطری خود بهدست میآورد و نوع فعالیت آن بسته به قوا و ابزاری است که وجودش به آنها مجهز است (طباطبایی، 1387:188-187).
درواقع ـ چنانچه در گذشته نیز بیان شد ـ به نظر علامه در آیین اسلام روش زندگی بهگونهای تنظیم شده که زندگی اجتماعی و مادی انسان به منزله گاهوارهای است که زندگی معنوی در آن پروریده میشود (طباطبایی، 1387: 190) پس در امر تربیت مادیات و معنویات باید در کنار همدیگر قرار گیرند و راه خدایی را بپیمایند.
همچنین در تفکر به خلقت خود انسان و اسراری که در وجودش نهفته و بالاتر از آن در نفس و عوالم باطنی آن و ارتباطاتی که با ملکوت اعلا دارد و به سیر در زمین و مشاهده در آثار گذشتگان اصرار تمام دارد و بدین ترتیب به تعلم علومطبیعی، ریاضی، فلسفی، فنون ادبی و سرانجام همه علومی دعوت میکند که در دسترس فکر انسانی است و تعلم آنها سعادتبخش جامعه انسانی (طباطبایی، 1373: 107) از اینرو، سیستم آموزشی باید آموختن همه علوم را با در نظر گرفتن این امر که وسیلهای باشد برای رسیدن به کمال حقیقی مدنظر قرار دهد.