چکیده:
رویاشناسی جوانب هستیشناختی، اخلاقی، روانشناختی، معرفتشناختی و... دارد. در این نوشته تنها به یک پرسش معرفتشناختی پاسخ داده شد: آیا رویا میتواند منبعی برای معرفت به بعضی از وقایع فراتر از بدن و روان ما به شمار آید؟ پاسخ این پرسش از نظر آیات و روایات و ادلة عقلی مثبت است. سیرة همیشگی عالمان دینی و اهل شرع نیز بر اعتماد به بعضی رویاها دلالت دارد. دلایل قرآنی، هشت رویایی است که قرآن به صورت تاییدی ذکر میکند و ادله روایی، روایات زیادی است که از سویی به اعتبار رویا دلالت میکند و از سوی دیگر به لزوم دقت در اعتماد به رویا توجه داده است. دلیل عقلی تجارب بشری در رویدادن چنین رویاهایی است که ابنسینا به آن استدلال کرده است. همچنین میتوان بر اساس اصطلاحات و ادبیات معرفتشناسی جدید نیز بر این مدعا استدلال کرد. این نوشته در پی استدلال بر امکان معرفتبخشی برخی از رویاها، بر اساس ادلة قرآنی، روایی و عقلی است؛ اما چند بحث خارج از مقصود ماست؛ از جمله بحث از دایره آموزههای قابل استفاده از رویا و نسبت معارف مبتنی بر رویا و معارف مبتنی بر دیگر منابع معرفت
Knowledge of dreams has different aspects such as ontological، ethical، psychological and epistemological and etc. Only one epistemological question is answered in this writing: can dreams be considered as a source of knowledge for some events which are beyond human's body and psyche? The answer to this question is positive according to Qur'an's verses and tradition and reason. The conduct of religious scholars and followers has always been to trust some dreams. Its Qur'anic reasons are the eight dreams mentioned and affirmed by the Holy Qur'an and its traditional reasons are plenty of narrations which prove the validity of dreams on the one hand، and stress on the necessity of paying attention to the dreams we may trust on the other hand. Its rational reason is human's experience in the occurrence of such dreams which has been argued by Ibn-Sina. This claim can also be proved using modern epistemological terms and expressions. This article will try to prove the possibility of cognitivity of some dreams based on Qur'anic، traditional and rational reasons; but a couple of discussions are not meant in this article including the domain of useful teachings obtained in dreams and the relation between the knowledge which are based on dreams and the ones which are based on other sources of knowledge
خلاصه ماشینی:
مقصود اين نوشـته يکـي از پرسش هايي است که از جنبۀ معرفت شناختي ميتوان پرسـيد: آيـا مـيتـوان رؤيـا را منبعي معرفتي براي وقايع و حقايق بيرون از جسم و روان قلمداد کرد؟ اگر به معناداري رؤياها رأي دهيم ، اين معناداري از دو حال خـارج نيسـت ؛ يـا معنـاي آن را در بعضـي حالت هاي رواني يا جسماني منحصر مـيدانـيم يـا بعضـي از رؤياهـا را داراي معنـايي فراجسمي و فرارواني ميدانيم .
رؤيا در کتاب هاي مقدماتي معرفت شناسي مورد بحث نيست ؛ زيرا اين کتاب ها از منابع دست اول که خود بر هيچ منبع ديگري متکي نيستند، سخن مي گويند و منابعي مانند رؤيا، اگر منبـع معرفتـي بـودن آن نيـز اثبات شود، اعتبار آن بر پايۀ منابع دست اول است و در کتاب هاي فرعي تر بايد بحث شود.
ادلۀ معتبر ديني، رؤيا را منبعـي بـراي بـاور موجـه قلمـداد اگر بخواهيم از منابع معرفتي مورد پذيرش متون ديني سخن بگوييم که در همۀ جوانب زندگي بشري بـه کار گرفته مي شود که بسياري از اين منابع همان منابع مورد قبول معرفت شناسي رايج نيز هسـت و البتـه منحصر در آن نيست ، در اين صورت به شاخۀ ديگري از دين پژوهي نيـاز اسـت کـه شـايد بتـوان آن را «معرفت شناسي ديني » نام گذاشت .
همچنان که پيش از اين گفتيم ، در اينجا ميپـذيريم کـه رؤيـا يـک منبـع دسـت اول معرفتي نيست ؛ اما آيا بر اساس منابع دست اول مـورد پـذيرش معرفـت شناسـان ، طبـق نظريۀ مبناگرايي ميتوان بر منبع بودن رؤيا استدلال کرد؟ پاسخ مثبت است .