چکیده:
پس از آشکار شدن ابعاد مختلف پرونده هسته ای ایران در نظام بین الملل ، ایالات متحده آمریکا در کلام و عمل روندی خصمانه را در قبال پرونده هسته ای ایران آغاز نمود. این دشمنی در ابعاد مختلف آغاز گردید و از فشارهای غیر مستقیم آمریکا در آژانس بین المللی انرژی اتمی تا صدور قطعنامه های مختلف در شورای امنیت و تحریم های یکجانبه علیه ایران را شامل شد. پس از انتخاب آقای روحانی به عنوان رییس جمهور در ایران و تغییر جریان مذاکرات هسته ای که در نهایت به توافق برجام منجر شد این سوال ذهن همگان را به خود معطوف داشت که آیا این توافق به تغییر در نوع برخورد آمریکا با ایران به طور عام و در مورد توان هسته ای ایران به طور خاص منجر می شود یا نه . این تحقیق تلاش می کند تا با استفاده از روش تحلیل روندها در مطالعات آینده پژوهی آینده عملکرد آمریکا در قبال پرونده هسته ای ایران را مورد بررسی قرار دهد. یافته های تحقیق نشان می دهد که با بررسی روندهای گذشته و با در نظر گرفتن متغییرهای جدیدی که در معادلات بین المللی ظاهر شده مانند نزدیک شدن هر چه بیشتر ایران و روسیه و معادلات قدرت در عراق و سوریه روند خصمانه آمریکا در قبال ایران تغییر چندانی نخواهد داشت و ایالات متحده به خصومت خود در قبال ایران ادامه خواهد داد.
خلاصه ماشینی:
"(سادات میدانی، ١٣٨٩: ٦١) از یک طرف چین و روسیه نیز نسبت به محتوای قطعنامه و اینکه قطعنامه نباید دارای تحریم های پر شدت علیه ایران باشد، اعتراض داشته و در نهایت نیز با پافشاری برخواسته های خود باعث سه بار جرح و تعدیل در آن شدند و از طرف دیگر روس ها نیز بارها تاکید میکردند که مرجع رسیدگی مساله هسته ای ایران باید آژانس بین المللی انرژی اتمی باشد و این خود نشان دهنده ی این مطلب است که ابزار تحریم غرب و آمریکا نه تنها ابزار کارایی نبوده ، به خصوص که ایران در ٣٤ ساله گذشته این را نشان داده ، بلکه از یک سو توانسته به صورت نا خودآگاه ، استعدادهای بالقوه ی ایرانی را شکوفا کند که مصداق آن را می توان در بومی سازی علم هسته ای توسط دانشمندان ایرانی به خوبی مشاهده نمود و از سوی دیگر اتخاذ سیاست تحریم نا موفق غرب که خود اثرات گسترده ای بر اقتصاد جهانی گذاشته ، صدای اعتراض ملت غرب را علیه دولت مردان سرکش غربی در آورده است که می توان بهترین مثال برای این موضوع را فشار اقتصادی و اعتراضات گسترده و بیکاری و ..."