چکیده:
پژوهش در باب فقه امامیه و کلام شیعه، از دیرباز در میان اهل سنت طرفدارانی داشته است، چنان که متکلم معتزلی؛ قاضی عبدالجبار در کتب خود از جمله المغنی، به نقد آرای امامیه پرداخته است. از همان دوران، شیعه با استقبال از این متون، ضمن احترام به نویسنده، به نقد آنها اقدام کرده؛ شرح یا ردیه نوشته است. چنانکه سیدمرتضی در آثار خویش، به این شبهات پاسخ گفته است. در عصر کنونی که تقریب مذاهب در کشورهای اسلامی به عنوان اصلی اخلاقی و دینی پذیرفته شده است، این جدل¬های مذهبی جای خود را به یافتن موارد مشترک در اصول عقاید و تاکید بر آنها داده است. در عربستان سعودی، جریانات فکری وهابی، که اعتقادی به تقریب مذاهب ندارند، با حمایت جدی حاکمیت، ناجوانمردانهترین اتهامات را به مذهب شیعه وارد می کنند و شبهاتی مطرح می نمایند که از اساس، رنگ و بوی سفسطی دارد. کتاب اصول مذهب الشیعه الامامیه اثنی عشریه، رساله دکتری تخصصی ناصر القفاری از علمای وهابی سعودی، همچنان که از نام کتاب پیداست، به بررسی بنیادهای فکری و فرهنگی و دینی شیعه پرداخته است. نگارنده، با توجه به شبهه مطرح شده در باب «عصمت» در کتاب مذکور، کوشیده است با آرای دو تن از متکلمان شیعه مذهب؛ سیدمرتضی و جرجانی به این شبهه، پاسخ دهد. با توجه به اینکه آرای جرجانی در کتاب قفاری ذکر نشده است و گویا از وجود وی بی خبر بوده، این مقاله، نخستین مقالهای است که بر اساس آرای مطرح شده در باب عقائد شیعه در کتب فارسی کهن را به عنوان اساس پاسخ گویی به شبهات علمای وهابی در کنار کتب عربی برگزیده است. در این مقاله علاوه بر آرای این دو بزرگوار شیعه، از آرای سایر فقها و متکلمان شیعه نیز ذکر شده است.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اینکه آرای جرجانی در کتاب قفاری ذکر نشده است و گویا از وجود وی بی خبر بوده، این مقاله، نخستین مقالهای است که بر اساس آرای مطرح شده در باب عقائد شیعه در کتب فارسی کهن را به عنوان اساس پاسخ گویی به شبهات علمای وهابی در کنار کتب عربی برگزیده است.
و بنا به قول شیخ مفید، «اهل اعتزال، جملگی بدین رای ناموافقند، و روا دارند ائمه را، ارتکاب گناه و ارتداد را » (العکبری، 1414: 35) متکلمان معتزلی، در باب عصمت چنین آوردهاند: «الف): شاید بدان معناست که خدای، وی را امر کرده از بدی استنکاف کند، و از این روی، وی مکلف به فرمانبرداری از دستور خداست، در باب آنچه در حق وی روا داشته، بدین سبب معصوم است، لکن هر انسانی با وی برابر است و آنچه شیعه در نظر دارد، نمیتواند این باشد.
اگر خدا بخواهد، من تصمیم دارم کتابی در اثبات سهو پیامبر ج و رد بر منکرین آن بنویسم و قصد و هدفم کسب اجر و پاداش است » (همان) در این باب، او نظر علمایی از شیعه که در باب سهو، با وی همعقیدهاند را به عنوان دلیلی بر ناصواب بودن رای و اندیشه ابن بابویه و مجلسی ذکر میکند.