چکیده:
در این نوشتار با بیان برخی ویژگی های بعد اقتصادی جهانی شدن، به پیشرفت صنعت و تکنولوژی، تحول در حمل و نقل، شکل گیری عوامل سخت افزاری و نرم افزاری شکوفایی اقتصادی، و همچنین ناکامی نهادهای اقتصادی بین المللی در شکوفایی اقتصادی اشاره شده است. این ویژگی ها از طرفی مقدمات فنی تشکیل حکومتی جهانی را فراهم نموده، و از طرف دیگر باعث مایوس شدن جامعه بشری از اقدامات داعیه داران جهانی شدن، و خیزش علیه آنها و پذیرش فرهنگ منجی باوری می گردد.
در بعد سیاسی نیز به برخی ویژگی های جهانی شدن از قبیل تضعیف حاکمیت ملی، شکل گیری نهادهای سیاسی بین المللی، افزایش آگاهی های سیاسی، کم رنگ شدن مرزهای بین المللی و سرخوردگی جامعه جهانی از نظام های سیاسی دنیا اشاره شده است. این ویژگی ها باعث شده اند تا زمینههای عملی پذیرش نظریه حکومت جهانی عدالتمحور در اذهان جهانیان بیش از پیش فراهم شود.
همچنین در بعد فرهنگی، به گسترش شبکه های ارتباطی، فن آوری های رسانه ای، از میان رفتن مرزهای فرهنگی، و رویارویی فرهنگ های متنوع در عرصه جهانی اشاره شده، که این ویژگی ها، بستری مناسب جهت آگاهی بخشی جهانی نسبت به شخص و شخصیت امام زمان. و آشنایی با اقدامات و برنامه های حکومتی امام عصر. را فراهم نموده است.
خلاصه ماشینی:
همانطور که بیان شد ارائه تعریفی جامع از جهانیشدن کاری دشوار است، ولی با توجه به تعابیر فوق، میتوان چنین گفت: «جهانیشدن عبارت است از فرایند فشردگی زمان و مکان که به واسطه آن عرصههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی، در جامعه جهانی واحد ادغام میشوند».
این بعد از جهانیشدن اقتصادی باعث شده است تا بسیاری از معارفی که در عرصه مهدویت و عصر پسا ظهور در منابع روایی مطرح شده، بسیار ملموستر گردد و ما نسبت به آنها فهم بهتری داشته باشیم.
علاوه بر این موارد میتوان به صراحت بیان کرد که نظریههای سیاسی که در راستای بهبود وضعیت جامعه جهانی بیان شده و به کار گرفته شده، نتوانسته است انتظارات جامعه جهانی را در ابعاد مختلف مخصوصا در بعد سیاسی برآورده کند؛ چرا که در سایه همین نظریات ارائه شده، آثار و پیامدهای منفی بسیار زیادی گریبانگیر جامعه جهانی شده است؛ آثاری از قبیل تهدید کشورهای ضعیف، بهوجود آمدن بلوکهای قدرتمند سیاسی، بهوجود آمدن مراکز نامرئی تصمیمگیری جهانی، سست کردن و یا از بین بردن استقلال برخی کشورها، کاهش تسلط دولتهای ملی بر امور داخلی و محدودتر شدن حیطه اختیارات و قدرت آنها، گسترش تروریسم، بروز چالشهای سیاسی اجتماعی در حوزههای مختلف، ایجاد واحدهای سیاسی قدرتمند و معارض همدیگر، قانونی شدن برخی حقوق ظالمانه همانند حق وتو، ایجا افزایش نابرابری و عدم تعادل بین ملتها، افزایش جنگ و خونریزی، از بین رفتن امنیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، نابسامانیها و بیعدالتیهای گسترده، تبعیضهای نژادی و....