چکیده:
غرب جدید در سه مرحله متوالی و هر بار با چهرهای متفاوت وارد ابران شده است: در مرحله نخست. از
اوایل عصر صغویه تا ابتدای قاجار و با چهره تبلیغی - مسیحی. در مرحله دومء از ابتدای قاجار تا آستانه
نهضت مشروطه و با چهره سیاسی, نظامی و اقتصادی, و در نهایت در مرحله سوم, از آستانه مشروطه تا
کمی پس از آن و با چهره فکری - نرمافزاری وارد شد. موضع عالمان شیعه با هر کدام از چهرههای
متفاوت غرب. موضعی مناسب با همان چهره بود. این جربان با چهره فکری - نرمافشزاری غرب در سه
مرحله و هر بار به شیوهای متغاوت روبهرو شده است: نخست به شکل توصیفی به گزارش آنء در گام دوم
به انتقاد از آن و نهایتا در گام سوم به تاسیس طرح و برنامه در برابر آن میپردازد. این نوشته به اجمال
به سومین مرحله (غربشناسی اثباتی) میپردازد.
خلاصه ماشینی:
بیشك، نهضت مشروطه را میتوان نهضت دینی یا نهضت عالمان دینی دانست، اما هرگز شرایط در آن به گونهای نبود كه بتوانیم آن را به نام یكی از رهبران دینی حتی مرجعیت تشیع (آخوند خراسانی) مصادره كنیم، این در حالی است كه جایگاه رهبری جریان گذار از پیكره غرب در آستانه انقلاب اسلامی، به اندازهای محوری است كه بیشك میتوان تمام جریان انقلاب اسلامی را به نام وی مصادره كرد، چه اینكه هم در داخل و بیشتر در خارج از كشور، انقلاب اسلامی را به نام رهبری آن ـ امام خمینی(س) ـ میخوانند و این تسمیه چندان بیوجه هم نیست، چرا كه هم قبل از انقلاب موقعیت ایشان در این جریان به اندازهای بود كه اگر حذف میشد، كل جریان متوقف میشد و هم پس از انقلاب، جریان فكری وی به اندازهای در ساختار و نهادهای نظام تسری یافته است كه حذف آنها حقیقتا به مسخ واقعی انقلاب خواهد انجامید.
با این حساب، تا حد زیادی چهره غرب در ایران عیان شده بود و نرمافزار تمدن و حكومت اسلامی ـ كه قرار بود امام آن را به عنوان منشور حركت اجتماعی ایرانیان عصر خود و نیز به عنوان جانشین و الترناتیوی برای همه مدلها و شیوههایی كه غربیها پیشنهاد میدادند، ارائه نماید ـ ناگزیر باید خارج از سیطره و چنبره تبلیغاتی غرب و طرفداران آن تنظیم شده باشد.