چکیده:
کتاب «اطباق الذهب فی المواعظ و الخطب» اثر ادیب، شاعر و واعظ قرن ششم(ق) شرف الدین شفروه اصفهانی است که آن را به سبک مقامات و به زبان عربی نگاشته است. از این کتاب ترجمه¬ای بفارسی متعلق به قرن هشتم یعنی دوره فنی نثر فارسی در دست است که بسیاری از خصوصیات سبکی نثر دورة سامانی و برخی اختصاصات لهجه خراسان آن روزگار را در بردارد و مانند ترجمه¬های کتب دوره سامانی ترجمه¬ای تحت اللفظی و واژه بواژه است که بصورت زیرنویس در ذیل سطور متن عربی نوشته شده است. این ترجمه بلحاظ اشتمال بر گنجینه وسیعی از لغات قدیمی و مختصات سبکی و دستوری، در ادبیات فارسی حائز اهمیت فراوان است. در این مقاله سعی شده است علاوه بر تبیین جایگاه این ترجمه در میان کتب نثر فارسی به بررسی ویژگیهای سبکی ترجمه در سطح زبانی پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
از ایـن کتاب ترجمه ای بفارسی متعلق به قرن هشتم یعنی دورة فنی نثر فارسـی در دسـت اسـت کـه بسیاری از خصوصیات سبکی نثر دورة سامانی و برخی اختصاصات لهجة خراسان آن روزگار را در بردارد و مانند ترجمه های کتب دورة سامانی ترجمه ای تحت اللفظی و واژه بواژه اسـت که بصورت زیرنویس در ذیل سطور متن عربی نوشته شده است .
) خرد ومرد کردن (شکستن ) لب با لب سخن گفتن (مشافهه ) هواسیده (تشنه شونده ، خشک شونده ) واپس داشتن (به تأخیر انداختن ) نسو(نرم ، هموار) به ستم ستدن (غصب ) نیک دان (علامه ) فــرا زنخــدان بنــد(روســری ، چــادر، دیو(شیطان ) روبند) اندرون تهیگاه (احشاء) آفتابگاه (مشرق ) هم جا و هم جره (خلیط ، شریک ) افزونی نهادن (ترجیح دادن ) لپاچه (بالاپوش ، قبا) به زاد برآمدن (بزرگ شدن ، پیر شدن ) پوست بچه (رحم ) بیمار پرسندگان (عیادت کنندگان ) حربگاه (معرکه ) اسـتوار بـرآوردن (جلـوگیری کـردن ، به هـم درشـدن (آشـفته و مـضطرب مسدود کردن ) شدن ) بی سامان کار(١- احمق ، نادان ٢- زن باردان (ظرف ) تباه کار) دیزه (گرگ بی مو) هم شکم (دوقلو) بسندی (کفاف ) بیم کننده (ترساننده ) در کردن (کشیدن ) ٢- واژه ها و ترکیبات ترجمه ای : در ترجمة این کتاب ، مترجم به روش کتب ترجمـه ای از عربـی بفارسـی دورة سـامانی در برابر واژه های عربی معادلهای فارسی نادر و ویژه ای آورده است که به نوبـة خـود درخـور توجه است .