چکیده:
آنگاه که عزیزی از دست میرود ، اولین بازتاب اطرافیان و نزدیکان او، گریه و زاری است؛ اما در این بین شاعران تاثرات روحی خود را در قالب مرثیه بر زبان میآورند . از آنجا که شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هر زمانی بصورت خود آگاه و یا ناخودآگاه در این مراثی وارد میشوند، لذا ساختار مراثی هر دوره بصورت طبیعی با مراثی دوره های قبل یا بعد از خود تفاوت دارند. ما در این تحقیق بر آن هستیم تا ساختار مراثی دوره های مختلف شعر فارسی را بررسی کنیم و خصائص شاخص آنها را نشان دهیم. آنچه در این مقاله تحت عنوان ساختار مراثی موردنظر است، ساختار عمومی این نوع از شعر در دوره های مختلف است، بنابراین ناگفته پیداست که گاه در هر شاعری ویژگیهای خاصی وجود داشته باشد که در شعر دیگر شاعران همعصر او وجود ندارد، در چنین موردی ما کلیّت دوره را مورد توجه قرار میدهیم و ویژگیهای خاص یک شاعر مورد نظر نیستند.
خلاصه ماشینی:
آنچـه در ایـن مقالـه تحـت عنـوان ساختار مراثی موردنظر است ، ساختار عمومی این نوع از شـعر در دوره هـای مختلـف اسـت ، بنابراین ناگفته پیداست که گاه در هر شاعری ویژگیهای خاصی وجود داشـته باشـد کـه در شعر دیگر شاعران همعصر او وجود ندارد، در چنین موردی ما کلیت دوره را مورد توجه قرار میدهیم و ویژگیهای خاص یک شاعر مورد نظر نیستند.
زمینۀ عاطفی آن ، اندوه شدید و گزاره های عاطفی تسلی بخش است که حیثیت هنری بخود گرفته اند»(تاریخ ادبی ایـران و قلمـرو زبـان فارسی ، ص٣٩١) اگر یکی از اغراض شعری را همانگونه که گفته شـد بیـان احساسـات و عواطـف انسـانی بدانیم ، در این بـین مرثیـه از عـالیترین نـوع احساسـاتی اسـت کـه از عمـق وجـود شـاعر سرچشمه میگیرد، شاعر در این نوع شعر همۀ عناصر سازندة شعر را به خـدمت میگیـرد تـا عواطفی که از عمق وجودش میجوشد را به بهترین و تاثیرگذارترین شکل بیان کند.
باتوجه به آنچه پیش از این نیز ذکر شد، زبان مراثی بـه دلیـل حضـور قـوی احسـاس و عاطفه ، ساده تر از دیگر انواع شعر است ، اما در این عصر، اندکی زبان مراثی پیچیده تر از دورة پیشین شد و این به دلیل استفاده از لغاتیسـت کـه پـیش از ایـن در شـعر فارسـی حضـور نداشتند.